داستان محمد بن سیرین و زن هوس ران
جوانک شاگرد بزاز، بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده. او نمیدانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد میکند، عاشق دلباخته او است، و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا بر پاست.
یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی جدا کردند، آنگاه به عذر اینکه قادر به حمل اینها نیستم، به علاوه پول همراه ندارم، گفت: " پارچهها را بدهید این جوان بیاورد، و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد ".
مقدمات کار قبلا از طرف زن فراهم شده بود، خانه از اغیار خالی بود، جز چند کنیز اهل سر، کسی در خانه نبود. محمد بن سیرین - که عنفوان جوانی را طی میکرد و از زیبایی بی بهره نبود - پارچهها را به دوش گرفت و همراه آن زن آمد. تا به درون خانه داخل شد در از پشت بسته شد.
ابن سیرین به داخل اطاقی مجلل راهنمایی گشت. او منتظر بود که خانم هر چه زودتر بیاید، جنس را تحویل بگیرد و پول را بپردازد. انتظار به طول انجامید. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پا به درون اطاق گذاشت.
ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده خواهش کرد، فایده نبخشید. گفت چارهای نیست باید کام مرا بر آوری. و همین که دید ابن سیرین در عقیده خود پا فشاری میکند، او را تهدید کرد، گفت: " اگر به عشق من احترام نگذاری و مرا کامیاب نسازی، الان فریاد میکشم و میگویم این جوان نسبت به من قصد سوء دارد. آنگاه معلوم است که چه بر سر تو خواهد آمد ".
موی بر بدن ابن سیرین راست شد. از طرفی ایمان و عقیده و تقوا به او فرمان میداد که پاکدامنی خود را حفظ کن. از طرف دیگر سر باز زدن از تمنای آن زن به قیمت جان و آبرو و همه چیزش تمام میشد. چارهای جز اظهار تسلیم ندید. اما فکری مثل برق از خاطرش گذشت. فکر کرد یک راه باقی است، کاری کنم که عشق این زن تبدیل به نفرت شود و خودش از من دست بردارد. اگر بخواهم دامن تقوا را از آلودگی حفظ کنم، باید یک لحظه آلودگی ظاهر را تحمل کنم. به بهانه قضاء حاجت، از اطاق بیرون رفت، بعد از کمی با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی برگشت. و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد.محمد خود را به نزدیکی آب روانی رساند و خود را شست، تنش برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت از هرجا که عبور می کرد همه متوجه می شدند که محمد ابن سیرین از اینجا گذشته است. آری محمد با این نقشه پای بر نفس خویش نهاد و پوزه شیطان را بخاک مالید و از مهلکه نجات یافت.
محمد همان ابن سیرین معروف است که به تعبیر خواب معروف است. بزرگان و عارفان گویند هرکه بر شهوت خویش غلبه کند خداوند چون حضرت یوسف بر او علم خوابگزاری عطا نماید. و او نیز یکی از همان مردان بزرگ و وارسته است.
راستی ما اگر جای او بودیم چه می کردیم؟!!
شاهرخ، حر انقلاب اسلامی
درمورد شهیدی می نویسم که شاید کمتر کسی این پهلوان را بشناسد، شهیدی که در 31 سال عمر خود فراز و نشیب های زیادی را طی کرد، اما در آخر خوشبختانه دعای مادرش مستجاب شد و و عاقبت به خیر شد.شهید شاهرخ ضرغام معروف به حر انقلاب اسلامی.
مادرش می گفت سند خانه را همیشه آماده بر روی تاخچه گذاشته بود! هر روز دعوا، چاقو کشی و مکافات؟! از قد و قامت که ماشاالله کم نداشت، ارازل های به نام تهران وقتی اسم شاهرخ می آمد سوراخ موش پیدا می کزدند!
اما محرم که می شد دیگر فرق داشت، حرمت امام حسین(ع) را نگه می داشت و این دهه محرمی را نه شرب خمر می کرد، نه دعوا و ...
رگه هایی از جوانمردی و غیرت در او دیده می شد، توجه داشته باشید که این حد و مرزها و خط قرمزهایی که برای خود داشت باعث عاقبت به خیری او شد. روزی وارد کاباره شد و متوجه زنی شد که پشت صندوق ایستاده و آرام و قرار ندارد، وقتی از زن پرسید که مشکلت چیست، او گفت که زن با حجابی هست و مجبور شده است که در اینجا کار کند. شوهرش مرده بود و دو بچه کوچک داشت. شاهرخ اینها را که شنید غیرتش اجازه نداد که زن در آن محیط کثیف بماند. خانه برای آنها اجاره کرد و ماهیانه اجاره خانه و خرجی آنها را می داد. بدون اینکه بخواهدبه زن پیشنهاد ازدواج دهد یا اینجور مسائل که شاید اگر ما بودیم ...
وقتی که نام امام خمینی(ره) بر سر زبانها افتاد، در زندگی شاهرخ نیز تغییر و تحولاتی رخ داد، از مریدان امام شد و به صف یاران امام پیوست. بر روی سینه اش خالکوبی کرده بود " فدات شم خمینی"!
در جنگ تحمیلی به جبهه های جنوب رفت و در گروه چریک های فدایی به فرماندهی شهید سید مجتبی هاشمی بود، اسم شاهرخ که می آمد عراقی ها از ترس غالب تهی می کردند. به او می گفتند غول آدم خوار! برای سرش جایزه گذاشته بودند. شاهرخ سر انجام در یکی از عملیات ها در سال 59 در مناطق عملیاتی آبادان به مقام شهادت رسید و شهید جاوید الاثر شد. روحش شاد و یادش گرامی
هدف بنده از نوشتن درمورد این شهید این بود که مهم عاقبت بخیری ماست، چرا که بودند جوانهای مانند این شهید عزیز که به فرموده امام (ره) را 50 ساله عابدان را یک شب طی کردند و سرانجام عاقبت بخیر شدند، در مقابل هم داشتیم عابدان و بزرگانی که 70 سال عبادت خود را با وسوسه دوست و رفیق همیشه همراهمان، جناب شیطان رجیم همه را به باد فنا دادند و جهنمی شدند.
در پایان از پروردگار طلب می کنیم که با تمام فراز و نشیب هایی که در زندگی داریم، توفیق انجام عمل نیک را از ما نگیرد و ما را عاقبت به خیر کند.
"دوستان عزیز برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این شهید عزیز، کتاب شاهرخ، حر انقلاب اسلامی را مطالعه فرمایید. التماس دعا"
منبع : منجی بشریت
خشم نهفته و قتل !!!
شیطان خطاب به انسان می گوید در سه هنگام شخصاَ برای انحراف و گمراهی انسان در آن صحنه حضور پیدا می کنم تا خودم برای تحریک و لغزاندن فرد کار کنم . یکی از این موارد سه گانه هنگام خشم است .
داست واقعی زیر را با هم می خوانیم :
" کسانی که سامان را می شناسند ، می گویند او همیشه فردی آرام و ساکت بوده است . اما چه چیز ی باعث شد اوبا قمه به سراغ کسی برود که برادرش را با چاقو زده است ؟
این جوان 18 ساله در مورد زندگی اش می گوید : من فرزند شوهر دوم مادرم هستم ولی من و برادرم کامبیز که از شوهر اول مادرم است همدیگر را بسیار دوست داشتیم . وقتی خیلی بچه بودم پدرم از دنیا رفت و من و ماردم و کامبیز دوباره تنها شدیم . مادرم در خانه مردم کار می کرد و کامبیز هم در یک مغازه شاگردی می کرد . بعد از اتمام دوره ابتدایی دیگر نخواستم درس بخوانم ؛ بنابر این برای کمتر شدن فشار کار از روی دوش مادرم شروع به شاگردی در یک کارگاه تراشکاری کردم .بعد از چند سال کار کردن زندگی مان داشت بهتر می شد که اتفاقی افتاد که همه چیز را به هم زد .
سامان می گوید : من همیشه سعی می کردم آرام باشم و با کسی درگیر نشوم . مادرم همیشه می گفت ما به اندازه کافی دردسر داریم و تو نباید مشکل درست کنی . من و کامبیز همیشه سرگرم کار خودمان بودیم . تا این که روز قبل از حادثه که به خانه آمدم ، متوجه شدم برادرم زخمی شده است . کامبیز گفت که با قمه او را زده اند . حق ما این نبود ؛ ما هیچ وقت با کسی درگیر نمی شدیم . خیلی عصبی شدم می خواستم جبران این کارشان را بکنم .
فردای آن روز کسانی که برادرم را زده بودند به من زنگ زدند و گفتند برادرت را زده ایم ، تورا هم می زنیم . یک قمه جور کردم و سر قرار رفتم . می دانستم اگر من آنها را نزنم ، آنها من را می زنند . وقتی آنها دیدند که من قمه دارم فرار کردند .
حال خوبی نداشتم و می خواستمک خشمم را طوری خالی کنم . جوانی با آنها بود که قبلاَ هم اورا دیده بودم اما نمی دانستم او هم در درگیری بوده است یا نه . عصبی به طرفش رفتم و با قمه به او ضربه ای زدم و فرار کردم .
خیلی ترسیده بودم . مرتب از خود می پرسیدم چطور این کار را کرده ام . خودم هم باورم نمی شد . برای مدتی خود را مخفی کردم و در تمام این مدت از خودم می پرسیدم چرا من این کار را کرده ام ! مدتی گذشت و وقتی دیدم چنین زندگی فایده ای ندارد خودم را تسلیم کردم .
سامان بار ها به پای اولیاء دم افتاده و از آنها طلب بخشش کرده است اما فایده ای نداشته است و حکم قصاص سامان صادر شده است . کابوس اعدام تنها چیزی است که در این مدت تا قبل از قصاص در زندان همراه اوست . "
خشم عقل انسان را از کار می اندازد . چقدر زیاد اند داستا ن هایی مانند داستان سامان که با عصبانیت و عدم تفکر عواقب بدی نصیبشان شده است .
پس بیاییم به جای تصمیم گیری های سریع در زمان عصبانیت کمی صبر کرده تا آرام شویم و با عقل و فکر و بر اساس منطق با مسئله پیش رو برخورد کنیم تا بهترین نتیجه را بدست آوریم .
چت و ...
پسر یا دختری را تصور کنید که دقیقا بر مبنای خیال از پشت 2 مانیتور، رشتههای ارتباط با همدیگر را میتنند و با این که چنین تنیدنی کار لذتبخشی برای آن دو است؛ اما متوجه نمیشوند این رشتهها آنقدر متراکم و حقیقی نیست که تاب وزن واقعیت را داشته باشد.در واقع ذهن دختر یا پسر در لحظه چت، تصویر ذهنی را با تصویر عینی اشتباه میگیرد. از سوی دیگر اعتیاد به این تصویر ذهنی، حاصل از وقتگذرانی در دنیای مجازی، فرد را از دنیای واقعی و دغدغههایش از جمله کار، تحصیل، تفریح و مسوولیتهای دیگر بازمیدارد. او مجبور است تا پاسی از شب، چشمهایش را به مانیتور بدوزد و صبح فردا را با احساس خستگی، خمودگی و ضعف آغاز کند.در سایت یاهو، هزاران نفر در اتاقهای چت در حال جستجوی فرد مورد نظر برای گفتگو هستند. کاربران حاضر در این چترومها بیشتر نوجوانان و جوانان هستند که گاه به دلیل برخی محدودیتهای خانوادگی از یک سو و کنجکاوی برای برقراری ارتباط با جنس مخالف ساعتها در فضای مجازی برای یافتن فرد مورد نظر خود جستجو میکنند. این روزها استدلال کاربرانی که در فضای اتاقهای چت به جستجوی دوست میگردند؛ حول محور آشنایی با دنیای تازه، کسب تجربه و ایجاد زمینهای برای شناخت و آشناییهایی بیشتر بین ? جنس مخالف میچرخد: «میخواهم خودم انتخاب کنم؛ پس لطفا منو از خطر نترسون.»
کلیک اول: سارا 2سال گذشته در چنین روزهایی روی تخت بیمارستانی در شهریار جان باخت. 3 مرد جوان که او را به بیمارستان آورده بودند، با شنیدن خبر مرگش یکباره ناپدید شدند. در همان نخستین لحظات، پزشکان بیمارستان دریافتند دختر جوان بر اثر مسمومیت شدید با قرصهای روانگردان و مخدر شیشه به حالت کما رفته و دیگر هیچ گاه بیدار نشده است. او قربانی عشق اینترنتی به جوان همشهریاش شد. این را مجید، یکی از آن جوانانی که در ارتباط با این ماجرا دستگیر شد، میگوید: آن دختر را کریم به خانه ما آورد. میگفت با او که همشهریاش است، از طریق اینترنت آشنا شده و به او گفته اگر با هم به تهران فرار کنند، میتوانند با هم ازدواج کنند و زندگی خوبی داشته باشند. او هم قبول کرده بود و آمده بودند به تهران. اما کریم زیر قولش زد. دختر بیچاره را به باغی در اطراف شهریار منتقل کردیم. روز مرگش داخل باغ قصد آزارش را داشتیم و برای این که به خواستهمان برسیم، مقدار زیادی قرص روانگردان و مخدر شیشه به او دادیم و نقشه شیطانیمان را اجرا کردیم. وقتی به خودمان آمدیم، دیدیم یخ کرده و دیگر نفس نمیکشد. ترسیده بودیم. رساندیمش بیمارستان. از حرفهای پزشکان معلوم بود زنده نمیماند. ما هم از آنجا فرار کردیم.
سبک زندگی ما
گاهی به آدمهایی برخورد میکنم که انگار نه زبان مرا میفهمند و نه من زبانشان را. حتماً شما هم با این آدمها برخورد داشتهاید. آدمهایی که اندیشه را بر نمیتابند و اگر سخنی از سر دلسوزی هم به ایشان بگویی به راحتی دست رد بر سینهات میزنند و روزی تو را به جای دیگر حواله میکنند...
گاهی اولین برخورد با چنین افرادی، علیالخصوص وقتی حقّی از تو و یا از جامعهات تضییع میکنند این است که عصبانی شوی و حتی برخورد فیزیکی کنی و گاهی اولین چیزی که به ذهنت میرسد آن است که رهایش کنی و او را به خدا و روز قیامت بسپاری. من با اولین برخوردی که به ذهنمان میرسد کاری ندارم؛ با آخرین برخورد کار دارم! آخرین کاری که ممکن است ما انجام دهیم این است که کمی به چرایی شکل گیری چنین شخصیتهایی فکر کنیم...
سوال این است: چه چیزی در عالم واقع، مانع سلامت عقل ما و موجب نفهمیدن حق از باطل است؟ چه چیزی موجب میشود من و او زبان هم را نفهمیم و نتوانیم به حقیقتی که به وحدانیتش ایمان داریم برسیم؟
پاسخی که من یافتم این بود: سبک زندگی یا همان لایف استایل! به راستی گاهی این سبک زندگی ما است که بر اندیشه ما حکومت میکند؛ در حالی که میبایست اندیشه ما بر سبک زندگی ما حاکم باشد!
این اتهامی نیست که فقط به کسانی مرتبطش بدانیم که رفتار اسلامی و انسانی را نمیپذیرند! گاهی برخی از ما مذهبیها هم صرفاً به خاطر سبک زندگی مورد انتخابمان میجنگیم و بیش از آنکه اندیشهمان راهگشا باشد، دفاعی متعصبانه از سبک زندگی سنتی - مذهبی خویش را دست مای? تحمیل به دیگران قرار میدهیم. به نظر من هر کجا و در هر مسلکی، سبک زندگی بر اندیشه انسان حاکم باشد باید ایستاد، تأمل کرد و حرکت را از نو و بر اساس اندیشه آغاز کرد.
در قرآن نیز بارها به این مسئله اشاره شده است. البته انتظار ندارید که واژه لایف استایل را در قرآن بیابید؟! قرآن با واژه تقوا از سبک زندگی یاد کرده است. بنده هم نمیخواهم واژه تقوا را در سبک زندگی تفسیر کنم و دچار تفسیر به رای شوم. منظورم این است که این دو واژه ارتباط معنایی تنگاتنگی با هم دارند. این که ما از خدا بترسیم و نگذاریم سبک زندگی ما به سمت و سوی نادرستی برود، موجب حفظ اندیشهورزی و راست آئینی در ما خواهد بود. چنانچه قرآن کریم راجع به خود قرآن میفرماید:
"ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (البقرة-2) آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است."
یعنی این کتاب به این عظمت برای اهل پرهیز اثر هدایتگری دارد. برای کسی که اهل پرهیز نیست و اسیر سبک زندگی خویشتن است، کتاب به این عظمت هم راهگشا نیست!
به نظر من تقوا دقیقاً به همین معنا است که نگذاری سبک زندگیات بر اندیشهات حاکم شود؛ یعنی قبول نکردن وظایف و احکامت به این خاطر نباشد که میترسی چیزی در زندگیات جا به جا شود! حال چه آن چیزی که جا به جا میشود یک باور سنتی باشد که رنگ دینی به خودش گرفته و چه عادتی مدرن باشد که آن را جانمایه زندگی روزمره خویش ساختهای!
رونوشت به کسانی که ماهواره میبینند:
سالهای سال است که در مجلات، کتب و رسانههای تصویری غربی، ژانری و یا بخشی وجود دارد موسوم به همین سبک زندگی! البته گاهی اسمش را نمیآورند، اما ماهیت یک برنامه و یا یک شبکه و یا یک مجله در واقع ترویج یک سبک زندگی است.
تا به حال از خود پرسیدهایم که چه شد که در عرض کمتر از بیست سال، حجاب که یک ارزش بود تبدیل به علامت عقبماندگی شد و یا داشتن دوست دختر، دوست پسر که موجب بدنامی بود، در برخی خرده جوامع ما، تبدیل به نه فقط یک امر عادی بلکه مایه مباهات و تفاخر شد؟ هیچ تعجب نمیکنم اگر ده سال بعد، بذری که امروزه فارسیوان کاشته درو شود و عشقهای مثلثی هم به ارزش بدل شوند و اگر کسی از این سبک زندگی تخطّی کرد، امّل و عقب افتاده محسوب شود...
سوال من این است: آیا کسی هست که تردیدی داشته باشد در این که فیلمهای آمریکائی، شبکههای ماهوارهای و امثال آن به شدت در حال ترویج سبک زندگی آمریکایی در سراسر دنیا هستند؟! آیا تردیدی دارید که شبکههایی مثل شبکه "من و تو" دقیقاً برای ترویج سبک زندگی مورد نظر آنها طراحی شده است؟ آیا آشکارا تفاوتهای شخصیتی و اخلاقی افرادی که ماهواره میبینند را با آنهایی که ماهواره نمیبینند درک نمیکنید؟! آیا تفاوت همانهایی که ماهواره نمیبینند ولی قرآن هم نمیخوانند با آنهایی که قرآن میخوانند برایتان مشهود نیست؟!
بماند که صدا و سیمایی که وظیفه دارد سبک زندگی مردم را درست ترسیم کند و آن را بر اساس خردورزی و اندیشههای اسلامی شکل دهد، پس از سی سال همچنان سر در گم و بلاتکلیف است! همین است که امروز میبینیم سبک زندگی علی و فاطمه، این قدر در زندگی جوانان این جامعه غریب مانده است! این است که شاعر میگوید:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
منبع : منجی بشریت
هنگامی که نامی از «تهاجم فرهنگی» برده میشود، عدهای بیجهت موضع میگیرند اما باور کنیم یک مجسمه ساده بودا، صدف مارپیج، وزغ سه پا به شکل سربازان این تهاجم در یونیفرم قدرت نرم فنگشویی باورهای ما را هدف قرار دادهاند.
شاید از هنگامی که بشر در قرن 21 خود را از مبانی اصیل الهی دور کرد و با پیشرفت روز افزون علم از معنویت فاصله گرفت و به مرز افسردگی رسید؛ بر آن شد که به دنبال معنویتی برود که ساخته خود او باشد تا در پس آن، دنیای ایدهآل را جستوجو کرده و به خوشبختی مورد انتظار خود دست یابد.
در محیط اطراف ما نیز گاهی شنیده میشود که برخی افراد به دنبال خوشبختی خیالی خود به سمت عرفانهای خوش آب و رنگ اما پوچ کشیده میشوند. «فنگشویی» نیز یکی از مواردی است که در ایران طی چندین سال فعالیت، توانسته علاقهمندان را به سوی خود جذب کند، اما اینکه صحت و سقم فنگشویی تا چه میزان است، بررسی بیشتری را میطلبد که در این گزارش آن را پیگیری میکنیم.
* فنگشویی؛ خرافه یا واقعیت؟
در تعریف فنگشویی آوردهاند؛ به معنای باد و آب است، یک فلسفه و فن باستانی در چین است و برای پیدا کردن دکوراسیون مناسب و چیدمان درست اشیا در ساختمانهای مسکونی، تجاری، باغ و غیره استفاده میشود تا بهترین اثر را بر سلامتی، شادی، موفقیت، هماهنگی و به طور کلی انرژی مثبت چی داشته باشد. مهمترین چیزهایی که باید رعایت کرد، پرهیز از بینظمی و هرگونه انباشتگی، استفاده از رنگهای مناسب، خطوط منحنی، در نظر گرفتن جهتهای مناسب است، البته امروزه به طور رسمی در چین آن را خرافات میدانند.
هنگامی که به برخی فروشگاهای عرضه محصولات فنگشویی مراجعه میکنیم، با این جملات روبهرو میشویم: این اجناس باعث آمدن برکت به خانه شما میشود، این نشانها میتواند، رابطه شما را با همسرتان بهتر کند، این مجسمه شبها روح خود را در اتاق به حرکت در میآورد و انرژی آن را عوض میکند، اینکه چقدر یک مجسمه و یا نماد میتواند، با خود این رهآورد را به ارمغان بیاورد، سوالی است که شاید ذهن بسیاری را با خود مشغول کرده است.
برای بررسی اینکه چه مقدار از نشانها و نمادهای فنگشویی در بازار وجود دارد، به برخی از فروشگاههای مجسمهفروشی سر میزنیم.
خانم فروشندهای که سرتاسر مغازهاش با انواع و اقسام مجسمه پر شده است و در میان آنها مجسمه بودا و قورباغه سه پا نیز به چشم میخورد، در پاسخ به این سؤال که آیا مجسمه فنگشویی را در مغازه دارید، با حالتی تعجب گونه بیان میکند: فنگشویی چیست؟ مرد جوانی هم که خبری از نمادهای فنگشویی در مغازهاش نیست، انگار برای نخستین بار این واژه را میشنود و میپرسد: چه جور مجسمهای است؟
بالاخره در یکی از نقاط شمالی شهر مغازهای را یافتم که به طور فروش عمده نشانها و مجسمههای فنگشویی را به فروش میرساند. خانم م-ف درباره فعالیتش میگوید: حدود 25 سال است که در کار فروش وسایل فنگشویی هستم و مردم به خوبی از این نمادها استقبال میکنند. بیشتر مشتریهایم را نیز خانمها تشکیل میدهند. وقتی از او درباره میزان اعتقادش به فنگشویی سؤال میشود در پاسخ میگوید: اعتقادی به فنگشویی ندارم و خرافهای بیش نیست!
خانم میانسالی به نام زهره ـ الف که برای خرید در مغازه حضور داشتـ نیز در پاسخ به این پرسش که چرا از مجسمه فنگشویی استفاده میکنید، میگوید: اصلاً نمیدانم فنگشویی چیست، من فقط برای زیبایی این مجسمه را خریدهام.
خانم دیگری که کنجکاوانه به صحبتهای ما گوش میداد با شور و هیجان خاصی میگوید: خانم! فنگشویی حقیقت دارد، از زمانی که من دکوراسیون خانهام تغییرات ایجاد کردم و از این مجسمهها استفاده کردم، زندگیام از این رو به آن رو شدهاست. از او پرسیدم با فنگشویی کجا آشنا شدید و پاسخ داد: در کلاس یوگا! مربی در خصوص نقش فنگشویی در تحول زندگی صحبت کرد و جزوهای هم برای آشنایی بیشتر به ما داد. با دو نفر دیگر در خارج از مغازه درباره فنگشویی سوال کردم، ابراز بیاطلاعی میکردند.
* 60هزار تومان، هزینه دو روز کلاس آموزش فنگشویی!
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص فعالیتهای انجام شده به منظور ترویج فنگشویی در جامعه ایرانی با کلاسهای آموزش «فنگشویی» تماس میگیرم؛ صدایی که متعلق به یک خانم جوان است، گوشی را بر میدارد و پس از اینکه مطمئن میشود از سوی یک آشنا تماس گرفتهام، هزینه شرکت در کلاسها را 60 هزار تومان و به مدت دو روز اعلام میکند.
به مؤسسه دیگر که زنگ میزنم، منشی تا زمانی که خیالش از بابت معرف آسوده نمیشود، پاسخ نمیدهد. از او میخواهم اندکی از فنگشویی بگوید، منشی با کمی مکث میگوید: «علمی است که درباره چگونگی چیدمان لوازم منزل صحبت میکند». منتظر ماندم بیشتر توضیح دهد، ولی انگار چیز بیشتری نمیدانست، از او درباره سطح علمی استاد پرسیدم، فوری جواب میدهد: «استاد دارای مدرک دکترای روانشناسی هستند البته در حال حاضر ایران نیستند!».
این درحالی است که در سطح تهران و شهرستانها کلاسهای فنگشویی در سطح گسترده برگزار میشود و برخی از مسئولان برگزاری کلاسها با اعلام اینکه دارای مجوز هستند، فقط از افرادی که توسط آشناها معرفی شوند، ثبتنام میکنند.
اما بهراستی در فنگشویی چه چیزی مطرح است که اینچنین افراد را مجذوب خود کرده؟ فروش انواع و اقسام نمادهای آن در بازار، تشکیل کلاسها و تبلیغ فنگشویی در موتورهای جستوجو با 95هزار و 100 مورد، برای چیست؟ آیا بهراستی مردم بهشت گمشده خویش را یافتهاند؟ آیا دنبال منجی میگردند؟
برای درک بهتر موضوع مناسب است با برخی از نمادهای فنگشویی آشنا شویم.
* آشنایی با نمادهای فنگشویی
در فنگشویی در خصوص نشان دادن نحوه درست تقسیم انرژی از این نمادها استفاده میکنند که عبارتند از: «اژدها» سمبل انرژی «ینگ» و نشانه عنصر چوب و فصل بهار است و انرژی آن در سمت شرق یا سمت راست بنا قرار میگیرد. در مقابل اژدها، «ببر» دارای انرژی «یین» است و نشانه عنصر فلز. «لاکپشت» نیز نشان ثبات و استحکام قسمت پشتی زمین و بناست. «ققنوس سرخ» نیز در مقابل لاکپشت، حیوانی افسانهای بسیار فعال و همیشه در حال حرکت و پرواز، به عنوان سمبل آسایش مادی در زندگی است.
دیگر سمبلهای فنگشویی عبارتند از؛
درنا: سمبل عمر طولانی است، تصویر یا مجسمه آن در سمت غرب یا شرق قرار داده میشود.
اردک مندارین: نوعی اردک رسمی چینی است، این اردک نشانهای از شادی و خوشبختی در زندگی زناشویی است، نیروی «چی» ایجاد میکند که باعث میشود زوجین از پس هر مشکلی بر بیایند. برای این منظور باید دو عدد اردک را در گوشه شمال غربی خانه قرار داد یا در دورترین قسمت راست سالن پذیرایی یا اتاق خواب تا «چی» ازدواج و عشق را فعال کند.
نماد دو ماهی: نشانه دور کردن نیروهای شیطانی است و برای دفع بلا یا چشم زخم مورد استفاده قرار میگیرد، معمولاً آن را مقابل در ورودی نصب میکنند.
نیلوفر آبی یا لتوس: گیاه مقدس هندوهاست، اعتقاد بر اینکه داشتن آن در منزل بخت خوبی را به ارمغان میآورد.
گل صدتومانی یا پونی: نشانه اقبال بلند خصوصاً برای دختران دم بخت است.
پرتقال: مرکبات مخصوصاً پرتقال و لیمو سمبل طلا، پول و فراوانی هستند.
هلو: سمبل عمر طولانی و توام با سلامتی است.
ارکیده: سبل خوشاقبالی است.
انار: نشانه فرزندان متعدد است.
صدف مارپیچ: نشانه اقبال بلند در سفر است، آن را در اتاق نشیمن قرار میدهند.
خمره: به عنوان آرام کننده جریان چی در قسمتهای مختلف به خصوص نزدیک در ورودی استفاده میشود.
بادبزن: سمبل محافظت از خانه و دارایی است.
وزغ سه پا: سمبل برکت و ثروت است.
کریستال کوارتز صورتی: بهترین سمبل عشق و ازدواج در فنگشویی است.
در میان انواع نمادها با مجسمههایی چون سکههای چینی، سگهای فو، بادزنگ، اژدرلاک پشت، چی لین (اژدر اسب)، پاگودا (برج دانش)، گاو آرزو، صدف حلزون، بودای خندان، فیل، ماهی آروانا، کشتی بازرگانان، گلدان ثروت، نعل اسب، آینه جادو (پاکوا)، کدو قلیانی، پی یائو، گره اسرارآمیز و غیره روبهرو میشوید.
* فنگشویی با شاخصههای علمی فاصله زیادی دارد
اما آیا مجسمههای فنگشویی واقعاً از پس انجام چنین کارهایی بر میآیند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش با حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهریسیف، رئیس مؤسسه بهداشت معنوی و مدیرگروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه باقرالعلوم (ع) گفتوگو میکنیم.
وی میگوید: «فنگشویی» علم نیست، بلکه یک تطبیقی برای رویکردهای جهان و پدیدههایی که در جهان و نحوه ارتباطشان با همدیگر است، فنگشویی تفسیری از جهان، زندگی و جایگاه انسان در عالم و بعد مادی را مدنظر قرار میدهد و با قدمتی چندین هزار ساله جز باورهای چینی است، لذا دین نیست.
وی در خصوص اینکه باید با بررسی علمی و تجربی صحت یا سقم فنگشویی معلوم شود، بیان میکند: در گام اول اگر این کاربری و توصیههای عملی تائید شد، در گام دوم آن باید دید تفاسیری که از آن ارائه میشود، صحیح است یا نه، هرچند که تا کنون از نظر علمی فنگشویی ثابت نشده است.
رئیس مؤسسه بهداشت معنوی با اخطار اینکه اگر در معرفی معارف اصیل اسلام زودتر اقدام نشوند، ناخودآگاه موارد دروغین جای آن را پر میکند، ادامه میدهد: در اینجاست که نیاز به وحی و معصوم احساس میشود و هنگامی که گفته شود به سرچشمه علم الهی متصل است، مردم به راحتی آن را میپذیرند، لذا اینکه فنگشویی از خلال سالهای گذشته به ما رسیده و اینکه چقدر تغییر و تحریف کرده، نمیشود بهآن اعتماد کرد، اما چون نیازی را پاسخ میدهد، مردم از آن استقبال میکنند.
* فنگشویی درصدد تکرار باورهای اسلامی در قالب دیگری است
«مجید ابهری» عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در پاسخ به اینکه از منظر اسلامی باید چه رویکردی به فنگشویی داشت، بیان میدارد: آثار مثبت محیط منظم، پاک و شاد بر روحیه انسان و رشد تعالی رفتار وی غیرقابل انکار است، با توجه به اینکه مکتب اسلام قبل از بروز پدیده فنگشویی تاکیدات مکرری بر پاک بودن محیط زندگی، تنوع آن، سادهزیستی و رعایت تعادل چیدمان در زندگی دستورات مؤکدی داشته و بر اساس فلسفه موجود در باور ما «دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی» تمام ذرات حیات به تعالی و تکامل در حرکت هستند.
وی تبلیغ فنگشویی به عنوان تاثیر مثبت بر خوشحالی و یا غم افراد را مسئله جدیدی نمیداند و میگوید: در واقع تکرار باورهای اسلامی در لباس و قالب دیگری است، شاد بودن محیط خانه در پاک بودن و ساده بودن زندگی است، ابزارهای تکنولوژی جز هزینه و زیانهای متعدد بر اعصاب و جسم نتیجه دیگری ندارد، اخیراً زیانهای امواج مایکروویو و رایانه کشف شده است، بنابراین بعضی از افراد تصور میکنند، فنگشویی یک مکتب جدید است، در حالی که پاک نگه داشتن محیط زندگی و تغییرات چیدمانی در آنها استفاده از ابزار و وسایلی که نیاز واقعی به آنها وجود دارد، خودداری از خرید و نگهداری از وسایلی که مازاد و احتیاج است، یکهزار سال پیش توسط ائمه علیهمالسلام مورد تاکید قرار گرفته است.
این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در خصوص تأثیر سمبلهای فنگشویی در افراد میگوید: از نظر آسیبشناسی رفتاری، استفاده از مجسمههای زشت و بدشکل در ضمیر ناخودآگاه افراد اثر منفی گذاشته و حتی ممکن است باعث شباهت جنین انسان به آنها شود، بنابراین استفاده از اینگونه اشیا یعنی مجسمه «سر سگ»، «قورباغه» یا «موش» در محیط خانه فقط باعث اضطراب و دلهره کودکان میشود و هیچ نفع دیگری ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی علت پناهآوردن برخی از مردم به فنگشویی را چنین بیان میکند: دور شدن از باورهای اصیل باعث پناهبردن به این گونه طلسمها و خرافهها میشود، مثل مهره خوشبختی، مجسمه گشایش بخت و یا عروسک آورنده خواستگار! این گونه باورها صدها سال است که در جوامع منزوی شده است، نمی دانم چرا امروز عدهای تلاش میکنند، دوباره جوانان ما را با این گونه ابزار مشغول کنند؟! این بخشی از ناتوی فرهنگی است که میخواهد بین باورهای اصیل اسلامی و جوانان فاصله ایجاد کنند.
* فنگشویی نوعی از بتپرستی مدرن است
سیدکاظم موسوی، مدیر مؤسسه مطالعاتی روشنگر با اشاره به اینکه فنگشویی از بطن اعتقادی بودا نشأت گرفته و نگاه الوهیتی ندارد، بیان میدارد: در واقع فنگشویی بتپرستی مدرن است. در فنگشویی سادهزیستی تبلیغ میشود، در حالی که اسلام به ساده زیستی به عنوان اصلی اساسی نگاه کرده است، به طوری که سادهزیستی در سیره عملی رسول اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و ائمه علیهمالسلام، به طور نمونه در ساده غذا خوردن، ساده لباس پوشیدن، ساده معاشرت کردن با مردم به وضوح دیده میشود.
وی فنگشویی را وصله ناچسب میداند و میگوید: جریان فنگشویی یک نوع تضاد با اسلام دارد، بنابراین محققان و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی باید در خصوص عوامل انحرافی، آگاهی لازم را به مردم بدهند و در تعامل با مردم کوشا باشند و با بیان زیباییها همراه با آیات قرآن و روایات، اسلام ناب محمدی را به مردم بیشتر بشناسند و جامعه را در برابر ناتوی فرهنگی واکسینه کنند.
* ضرورت تقویت توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار (ع)
توجه به این نکته که فنگشویی آرام آرام در محیط اجتماعی و اعتقادی مردم دام میگستراند و محققان دینی باید با معرفی صحیح آن به مردم در پیشگیری هر چه بیشتر آن کوشا باشند، چرا که فراروی فنگشویی چیزی جز فاصله گرفتن انسان از مبدأ هستی و کمشدن توکل در زندگی به چشم نمیخورد. انسانی که از صبح تا شب خود را اسیر چندین نماد فلزی و چوبی و سنگی کند، چه رهاوردی را برای خود به ارمغان خواهد آورد؟ به راستی انسان مسلمان، پرودگار عالم را در کجای قلب خویش جای داده است؟!
بیاییم با دوری از شرک ظاهری و خفی، با تقویت توکل و توسل خویش به خداوند متعال و ائمه معصومین علیهمالسلام ـکه رابطه فیض الهی هستندـ معنای صحیح زندگی را درک کنیم و با افزایش رابطه خود با خالق هستی، دنیا را به خاطر او به تسخیر درآوریم.
منبع : الوعد الصادق
از سرنوشت صدام عبرت بگیرید
دنیاى سیاست جهانى، دنیاى بىتقوائى است. بىتقوائى موجب شده است که مستکبران عالم حتى به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعونِ روسیاه چه آوردند؟ تا وقتى به او احتیاج داشتند، او را تقویت کردند. همین آمریکائىهادر دوران جنگ تحمیلىِ بر ما، آنچه توانستند به صدام حسین کمک کردند و پشتیبانى دادند. از نقشهى هوائى و اطلاعات جاسوسى تا کمک تسلیحاتى، تا تقویت روحى، تا وادار کردن وابستگانِ به خود به پشتیبانى مالى، همهجور؛ چون به او احتیاج داشتند، امیدوار بودند او بتواند خدشهاى بر چهرهى پرقدرت و مغرور ملت ایران وارد کند. وقتى مأیوس شدند، تاریخ مصرفش تمام شد، به آن شکلى که دیدید او را درآوردند، منافع خودشان را جور دیگرى دنبال کردند؛ این براى کسانى که حُسنظن و امید به این ابرقدرتهاى بىتقوا و ناپرهیزگار دارند، درس عبرت است.
12/2/1387 چه جوابی در برابر رسولالله دارید؟
مصیبت این حادثهی هولناک برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطهی جهان بسی گران و کوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سکوت تشویقآمیز برخی دولتهای عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولتهای مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت میکردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعهآفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟
سران این کشورها چه جوابی در برابر رسولالله صلیاللهعلیهوآله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملتهای خود که یقیناً عزادار این فاجعهاند خواهند داد؟ به یقین امروز دل مردم مصر و اردن و سایر کشورهای اسلامی از این کشتار، پس از آن محاصرهی طولانی غذایی و دارویی لبالب از خون است.
پیام درباره قتل عام مردم مظلوم غزه 87/10/8 سرنوشت خیانتکاران عرب
خیانتکاران عرب هم بدانند که سرنوشت آنان بهتر از یهودیان جنگ احزاب نخواهد بود که خداوند فرمود: "و اَنزَلَ الَّذین ظَاهَرُوهُم مِن اَهلِ الکِتَاب وَ مِن صَیَاصِیِهم ..." ملتها با مردم و مجاهدان غزهاند. هر دولتی که بر خلاف این عمل کند فاصلهی خود و ملّتش را عمیقتر میکند و سرنوشت چنین دولتهایی معلوم است. آنها نیز اگر به فکر زندگی و آبروی خودند باید سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام را به یاد آورند که فرمود: "المَوتُ فی حَیاتِکُم مَقهورین وَ الحَیاةُ فی مَوتِکم قاهِرین".
پیام به اسماعیل هنیّه نخست وزیر دولت قانونی حماس 1387/10/27 عاقبت دولتهای ذلیل، مطیع و وابسته
هر کس در دنیاى اسلام، امروز قضیهى غزه را یک قضیهى منطقهاى و شخصى و محلى بداند، دچار همان خواب خرگوشىاى است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیهى غزه، فقط قضیهى غزه نیست؛ قضیهى منطقه است. فعلاً آنجا نقطهى ضعیفتر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمیدارند. دولتهاى کشورهاى مسلمانى که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکى که باید بکنند و میتوانند بکنند، نمیکنند، دارند اشتباه میکنند؛ اشتباه میکنند. هر چه در این منطقه میخ اسرائیل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختى این دولتها و ضعف و ذلت این دولتها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت میکشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته میکند. این است که ملتها باید به خود بیایند.
بیانات در دیدار مردم قم 1387/10/19 دولتهای عرب امتحان بسیار بدى دادند
همهى دولتها در مقابل فلسطین مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غیر مسلمان. هر دولتى که ادعاى طرفدارى از انسانیت را دارد، مسئول است؛ منتها وظیفهى مسلمانها وظیفهى سنگینترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و باید به این وظیفه عمل بکنند و هر دولتى که به وظیفهى خود در قضیهى فلسطین عمل نکند، لطمهى آن را خواهد دید؛ چون ملتها بیدار شدند و از دولتها مطالبه میکنند و دولتها مجبورند نسبت به این قضیه تن بدهند و تسلیم بشوند...
بسیارى از دولتهاى عرب، در قضیهى غزه و قبل از او در قضایاى دیگر، امتحان بسیار بدى دادند. هر وقت صحبت مسئلهى فلسطین شد، هى گفتند مسئلهى فلسطین مسئلهى عربى است! آن وقتى که وقت عمل آمد، مسئلهى فلسطین بکلى از همهى معادلاتشان حذف شد و به جاى اینکه به فلسطین کمک کنند، به فلسطینى کمک کنند، به برادر عرب خودشان کمک کنند - اگر به اسلام هم عقیده ندارند، اقلاً به عربیت خودشان پابند باشند - همه از میدان عقب کشیدند! بسیار امتحان بدى دادند. اینها هم در تاریخ خواهد ماند. و این سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نیست، در دنیا هم اینجور است. همچنانى که نصرت خداوند نسبت به شماها که دارید مبارزه میکنید، مال آنجا نیست.
بیانات در دیدار شرکتکنندگان همایش غزه 1388/12/8 آزمون دولتهای عرب
دولتهای عربی در معرض آزمونی دشوار قرار گرفتهاند. ملتهای بیدار عرب از آنان اقدامی قاطع و جازم مطالبه میکنند. کنفرانس اسلامی و اتحادیهی عرب نباید به کمتر از برداشتن کامل محاصرهی غزه و توقف کامل دستاندازی به خانهها و سرزمینهای فلسطینی در کرانهی غربی و محاکمهی جنایتکارانی چون نتانیاهو و ایهود باراک، قانع شوند.
پیام در پی جنایت دریایی رژیم صهیونیستی در سواحل غزه 1389/3/11 دروازهی آمریکا به روی شما بسته است!
آمریکائىها به خاطر این نوکرى [به حسنی مبارک] پاداش هم ندادند. امروز هم به او پاداش نمیدهند. امروز هم هر ساعتى که او از مصر فرار کند و خارج بشود - به امید خدا - مطمئن باشد که اولین دروازهاى که به روى او بسته خواهد بود، دروازههاى آمریکاست؛ راهش نمیدهند؛ همچنان که بنعلى را راه ندادند، همچنان که محمدرضا را راه ندادند. اینها اینجورىاند. این کسانى که دلشان براى دوستى آمریکا و رفاقت با آمریکا و اطاعت از آمریکا میتپد، این نمونهها را ببینند. اینها مثل شیطانند. در دعاى صحیفهى سجادیه میفرماید شیطان وقتى که من را دچار میکند، بعد نگاه میکند آن طرف - به تعبیر بنده - به من میخندد، به من پشت میکند، اعتنائى نمیکند. اینها اینجورند. آمریکائىها به وسیلهى این افراد حقیر و ضعیف، دنبال منافع خودشانند.
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 1389/11/15 عاقبت دیکتاتورهای تاریخمصرفدار
آنچه که تا امروز در مورد این کشورها و دیگر کشورها همواره در رفتار آمریکائىها دیده شده، پشتیبانى از دیکتاتورها بوده است. از حسنى مبارک تا آخرین لحظهاى که میشد دفاع کنند، دفاع کردند؛ بعد دیدند دیگر نمیشود، آن وقت انداختنش دور! این هم یک درس عبرتى است براى سردمداران وابستهى به آمریکا که بدانند آن وقتى که دیگر تاریخ مصرف خود را طى کنند و فایدهشان را از دست بدهند، اینها مثل یک پارچهى کهنهاى آنها را دور مىاندازند و به آنها اعتنائى نمیکنند! اما اینها تا آخرین لحظه از دیکتاتور دفاع و حمایت کردند.
بیانات در حرم مطهر رضوی 1390/1/1 عاقبت اشتباه سعودی نفرت ملت منطقه است
به نظر ما دولت سعودى اشتباه کرد، نباید این کار را میکرد؛ خودش را در منطقه منفور میکند. خب، آمریکائىها هزاران کیلومتر با اینجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممکن است برایشان آنقدر اهمیت نداشته باشد؛ لیکن سعودى در این منطقه دارد زندگى میکند؛ ملتها از او متنفر باشند، مبغوض ملتها باشد، برایش خیلى خسارت سنگینى است. آنها اشتباه کردند این کار را کردند. هر کس دیگر هم این کار را بکند، اشتباه کرده.
بیانات در حرم مطهر رضوی 1390/1/1 با وحشیگری عقدههای مردم را غلیظ تر میکنید
ما نظرمان را صریح گفتهایم؛ ما از اخم قدرتهاى پوشالى دنیا هرگز نترسیدیم، ملاحظه نکردیم و نخواهیم کرد. ما حرف حق و موضع حق را صریح بیان میکنیم. موضع حق این است که مردم بحرین حق دارند؛ معترضند، اعتراضشان هم بجاست. با هر انسان صاحب بینشى در دنیا میخواهید این را در میان بگذارید، وضعشان را بگوئید، نوع حکومت کردن به این مردم مظلوم را بگوئید، نوع کارى که حکامِ آنجا در استفادهى از این کشور کوچک کردند، تشریح کنید، تا ببینید دستگاه حاکم را محکوم میکنند یا محکوم نمیکنند. اشتباه میکنند با مردم مواجه میشوند؛ فایدهاى ندارد. خب، ممکن است شما یک فشارى بیاورید، وحشیگرىاى بکنید، یک چند صباحى یک آتشى را خاموش کنید؛ لیکن خاموش نخواهد شد، روزبهروز عقدههاى مردم را بیشتر و غیظ آنها را شدیدتر خواهید کرد. یک وقت آنچنان زمام کار از دستتان در خواهد رفت که دیگر هیچ جورى نشود بخیه زد. اشتباه میکنند؛ هم آنها اشتباه میکنند، هم آن کسانى که از خارج از بحرین نیرو وارد میکنند، بشدت در اشتباهند؛ خیال میکنند با این حرفها میشود حرکت یک ملت را از بین برد.
بیانات در جمع مردم استان فارس 1390/2/3
منبع : بچه های قلم
خاورمیانه جدید
چند سال قبل طرحی در سایت وزارت دفاع آمریکا به قلم "رالف پیترز" منتشر شد که درباره خاورمیانه جدید بود. آمریکا طرحی برای تبدیل خاورمیانه به چیزی که خودش میخواست داشت تا این منطقه مهم جهان را در کنترل خودش در بیاورد. حمله به عراق، افغانستان، نابودی حزب الله لبنان و حماس بخشی از این طرح آمریکا بود، اما به قول قدیمی ها "شتر در خواب بیند پنبه دانه"
در این چند سال خاورمیانه بزرگترین اتفاقات دنیا را شاهد بود، آمریکا به افغانستان و عراق حمله کرد، اما این کشورها باتلاقی برای آمریکا شدند. اسرائیل به لبنان حمله کرد تا حزب الله را نابود کند، اما در جنگ ?? روزه شکست سختی خورد. بعد هم اسرائیل به غزه حمله کرد، اما در جنگ ?? روزه باز هم مجبور به عقب نشینی شد. همه میدانستند که روح انقلاب اسلامی در وجود حزب الله و حماس وجود دارد که باعث شد صهیونیستها را شکست داده و سر جایشان بنشانند.
اتفاقات در همین جا تمام نشد، بلکه داستانی که آمریکا شروع کرده بود، ادامه پیدا کرد؛ اما نه به دست آمریکا بلکه به دست مسلمانان منطقه.
بزرگترین قدرت آمریکا در خاورمیانه حکومتهای دست نشانده هستند. "بن علی" و "حسنی مبارک" از جمله آن حاکمان دست نشانده آمریکا در منطقه بودند که از سوی مردم فراری شدند.
حکومت کشورهایی مثل یمن، عربستان، اردن، کویت، الجزایر و… از حمایتهای ویژه آمریکا بهره میبرند تا همچنان بتوانند مردم مسلمان منطقه را در خواب نگه دارند، اما موج بیداری اسلامی در خاورمیانه به راه افتاده است و هر روز بیشتر از قبل در برابر حاکمان ظالم ایستادگی کرده و آنها را بیرون میکنند تا بتوانند با باورهای اسلامی در برابر زور گوهای عالم بایستند.
جریان مقاومت در برابر کفر و ظلم در مسلمانان بیدار شده است. حالا ملتها بیدار میشوند تا صدها سال حکومت استعمارگران در منطقه را پایان بدهند. بی جهت نیست که غربیها از بیداری اسلامی به وحشت افتادهاند، چون با بیدار شدن مسلمانان دیگر آنها نمیتوانند مردم خاورمیانه و حتی مردم جهان را استعمار کنند.
مقام معظم رهبری خاورمیانه جدید را یک خاورمیانه اسلامی و انقلابی نامید که بر خلاف برنامه ریزی غربیها درباره خاورمیانه است. به اعتراف غربیها این انقلابها ادامه انقلابی است که در ?? بهمن سال ?? در ایران پیش آمد و به زودی در بیشتر کشورهای عربی اتفاق خواهد افتاد.
انقلاب مردم تونس و مصر به همه جهانیان امید داد که آنها هم میتوانند در برابر حکومتهای دست نشانده غرب بایستند و سرنوشتشان را در دست خودشان بگیرند.
منبع : رد پا
مسلمانان به زودی برای آزادی قدس قیام میکنند + فیلم
یک خاخام صهیونیست چندی پیش در جمع تعدادی از جوانان صهیونیست درباره قیام قریبالوقوع مردم مسلمان علیه اسرائیل هشدار داد.
وی در این سخنان که از سوی جوانان فلسطینی در شبکه اجتماعی اینترنتی فیس بوک منتشر شده است و ترجمه آن در زیر خواهد آمد، به وضوح هراسی که به جان مقامات اسرائیلی افتاده است، به تصویر میکشد و تصریح میکند که میلیونها مسلمان به زودی راهی قدس میشوند تا مسجدالاقصی را آزاد کنند.
ترجمه این فیلم:
خاخام یهودی انقلابهای عربی را تشریح میکند.
در پی انقلابهای عربی، ترس و نگرانی درباره سرنوشت رژیم صهیونیستی بر سران و محافل اسرائیل حاکم شده است... این فیلم را که این خاخام صهیونیست در آن بهروشنی ترس و وحشت خود را از پیشروی مسلمانان به سوی فلسطین، تشریح میکند، مشاهده کنید.
خاخام صهیونیست:
کاملا روشن است که طناب دار به دور گردن ما تنگتر و تنگتر میشود. کشورهای اطراف ما خواستار ساختار دموکراتیک هستند ولی حقیقت این است که آنها میخواهند از دست دیکتاتورها خلاص شوند و گمان نکنید که آنچه پیش خواهد آمد بهتر از اکنون خواهد بود. [انور] سادات [رئیس جمهور اسبق مصر] جای [جمال عبد الـ] ناصر آمد و حسنی مبارک جای سادات و چون وی نخواست مانند دو رئیس جمهوری پیشین خود [مردم را] بکشد [تلاش کرد که] خواست حکومت خود را موروثی کند [ولی مردم علیه او قیام کردند]...
جمله هشدار آمیز روی فیلم: این خاخام تلاش میکند تشریح کند که رئیس جمهوری آینده مصر نیز دیکتاتور خواهد بود... "مهـم"... اکنون به این قسمت از سخنان این خاخام گوش فرا بدهید:
ای قوم یهود! میدانید که منطقه اطراف ما به شدت میلرزد و اگر تا الان تصور میکردید که این انقلابها از ما دور است و ما از دور نظارهگر خواهیم بود، سخت در اشتباهید چون اگر رژیمها تغییر کند و اسلامی شود، آن وقت مشکل بسیار بزرگی خواهیم داشت.
چه کسی خاطرش هست زمانیکه گفتم "ما چه خواهیم کرد اگر میلیونها مسلمان تصمیم بگیرند به سوی ما پیشروی کنند". البته خوب میدانید که گرداگرد ما نیم میلیارد مسلمان زندگی میکند. مشاهده کردید که ارتش از مهار نیم میلیون مسلمان [حزبالله در جنگ 33 روزه] عاجز ماند... حال [با میلیونها مسلمان] چه کنیم؟!!
در مصر دیدید که تظاهرات مردم میلیونی برگزار شد و تعداد آنان به دو میلیون نفر رسید. در این تظاهرات مصریها چه گفتند؟!! آنها میخواهند به سوی قدس پیشروی کنند. با پای پیاده... میخواهند قدس را آزاد کنند.
صحرای سینا از لحاظ جغرافیایی کمی از ما دور است ولی چه اتفاقی خواهد افتاد اگر میلیونها مسلمان از کرانه [باختری] و دیگر مرزها به سوی ما پیشروی کنند؟ چه خواهند گفت؟... میگویند مرک بر اسرائیل سپس به سوی قدس حرکت میکنند و حاضرند میلیونها شهید هم بدهند. "ایـن تـازه آغـاز ماجـراست"
در انتهای این فیلم به تاریخ فراخوان برای قیام مردم فلسطین تحت عنوان "انتفاضه سوم فلسطین" در تاریخ یکشنبه 15 می امسال (25 اردیبهشت) اشاره میکند.
برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید.
منبع : منجی بشریت
تحلیل های نادرست ما
یکی از اشتباهات بزرگ ما بعنوان افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی این است که گاهی در تحلیل هایمان دچار اشتباه می شویم، به گونه ای که تصور می کنیم هر چیز را که در ذهن داریم باید علنی و آشکار کنیم. چه بسا ممکن است گاهی درست و گاهی اشتباه باشد.
علنی نشدن تحلیل ها به معنای سکوت و رضایت و چشم پوشی بر اشتباهات نیست، بلکه گاهی به معنای همراه نشدن با جریانی است که از قضا موضعگیری ما را میخواهد!
یک عنصر انقلابی و مدافع ولایت باید هوشیار باشد و با بصیرت به اطراف خود بنگرد و مانند شطرنج بازی ماهر تا چند مهره بعد خود را پیشبینی کندو بعد وارد میدان تجزیه و تحلیل شود که در غیر این صورت ابتکار عمل را به دشمن داده است.
احساسات را باید زیر پا گذاشت و با عقل و منطق مسائل را دنبال کرد.
در تحلیل هایمان باید حق را در نظر بگیریم و به ناحق سخن نگوییم، چرا که ممکن است اجر کسانی در این میان ضایع شود و کارها و خدمات شبانه روزی آنها بی دلیل نادیده گرفته شود.
سخنان امروز رهبر معظم انقلاب اشاره به این نکته مهم بود که دلسوزان داخلی به آشوب و جنجال دامن نزنند، چرا که نظام مقتدر است و رهبر هم در مقابل هرگونه انحرافی خواهد ایستاد.
گزیده ای از سخنان مهم مقام معظم رهبری در دیدار با مردم فارس:
"عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟"
"نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بندهى حقیر هستم با همهى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستادهایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود."
منبع : www.monjiebashariat.parsiblog.com