آیا 13 عدد نحسی است ؟؟؟
ابتدا باید به این نکتهی بسیار مهم توجه نمود که تکثر و بالتبع اعداد و شمارش نیز خارج از خلقت خداوند متعال نمیباشند و حق تعالی هستی مطلق و خیر محض است و هیچگونه شر، نحوست و یا بدی از او صادر نمیگردد. بلکه هر چه بدی و شر است، حاصل عملکرد خود انسان است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الروم -41)
ترجمه: فساد [تباهی] در خشکى و دریا به علت کارهائى که مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اینطور است لذا) خداى علیم کیفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شاید آنان به سوى (خدا) باز گردند.
منتهی بشر گناهکار نیز مثل ابلیس سعی دارد همیشه گناهش را به گردن اشخاص یا عوامل دیگر بیاندازد. دقت کنیم که معمولاً هیچ گناهکاری، خود را مسئول گناه خود ندانسته و سعی دارد که گناه را به گردن دیگری بیاندازد. لذا شاهدیم که ابلیس و انسان گناهکار، گاهی حتی خدا را مسئول ارتکاب معصیت خود بر میشمرد و گاهی نیز به سراغ حروف یا اعداد رفته است و به قول استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، در این میان عدد 13 از همه بدبختتر و تو سری خورتر بوده است!
اما راجع به ریشههای نحس دانستن عدد 13 به نکات ذیل اشاره میشود:
الف – اگر چه در فرهنگ همهی اقوام گذشته و حال (از جمله ایرانیها) خرافات بسیاری وجود دارد، اما نحس دانستن عدد 13، ریشه در خرافات اسلاف یهود و نیز فراماسون دارد و هیچ ربطی به فرهنگ ایران باستان و به ویژه فرهنگ و سنت قدیمی و ملی «عید باستانی نوروز» ندارد.
خرافات وارد شده به دین و فرهنگ یهود نیز، همان خرافات بتپرستان و فرعون پرستان مصر باستان است که هیچ گاه به خدا و حضرت موسی (ع) ایمان نیاوردند، بلکه منافق گونه وارد امت او شدند و سپس زمام امور را به دست گرفتند. به همین دلیل کلیهی باورها و اندیشههای خرافی و انحرافی و حتی نمادهای فراماسون نیز از فرهنگ مصر باستان اخذ شده است.
ب – در فرهنگ شیطان پرستان یهودی شکل، به دلیل حوادث خوبی که برای آنان در روز 13 اتفاق افتاده بود، عدد 13 از جایگاه خوب و مبارکی برخوردار شد و به همین دلیل در نماد فرماسونی که ساختهی همان قوم و فرهنگ است، بر روی عدد 13 تکیه شده است. چنان چه در سمبل اصلی و سیاسی فراماسون، یعنی همان تصویر عقابی که در نمادهای حکومتی اغلب کشورها (مانند آمریکا، آلمان و ...) دیده میشود، در چنگال چپ عقاب 13 برگ و 13 دانه روی شاخهی زیتون (سمبل منطقه فلسطین و بیتالمقدس) که در قرار دادند، و در چنگال راست 13 تیر قرار دادند و بالای سر عقاب نیز 13 ستاره وجود دارد و از همه مهمتر آن که راههای سفید و قرمز سپر (پرچم امریکا) نیز 13 راه میباشد و نهایت آن که طبقهی سیزدهم هرم شیاطی [که امروزه به عنوان سمبل حکومت واحد جهانی مطرح شده و روی یک دلاری نیز درج شده است] همان چشم شیطانی (دجال) قرار دارد.
از این رو در تاریخ هر روزی که به اصطلاح روز بدی برای یهود و فراماسون بود را روز «نحس» برای دیگران اعلام کردند و چون چندین اتفاق در روز 13 افتاد، 13 را عدد و روز نحسی برای دیگران اعلام کردند تا القا کنند نحوست هر آن چه بر علیه یهود و فراماسون اتفاق افتد، دامن دیگران را میگیرد. به عنوان مثال گفتند: فاجعه دستگیری و اعدام تعداد کثیری از زائران بیت المقدس (یهودیها) در جمعه 13 اکتبر سال 1307 اتفاق افتاده است و برای هر کشوری حادثهای در مظلومنمایی یهودیها تعریف و تحریف کردند.
پ – روز سیزده به در نیز یک ریشه در فرهنگ ایرانی و یک ریشه اقوال یهودی دارد:
- در فرهنگ ایران باستان و عید باستانی نوروز، چون در آن زمان فرهنگ طبقاتی بسیار ظالمانهای حاکم بود و حتی طبقهی کشاورزان و کارگران اجازهی تحصیل نداشتند، جشن آغاز سال جدید نیز طبقه بندی شد. 5 روز اول مخصوص درباریان، مؤبدان زرتشی و نظامیان بود. 5 روز دوم مخصوص تجار، کبائر، خانها و متمولین سرشناس بود و 3 آخر به ملت بیچاره (عوام) که همان قشر کشاورز، دامدار، کارگر و ... اختصاص داشت و در روز 13 که جشن به پایان میرسید، این قشر سوم به بیرون از شهر رفته و 7 سینی (هفت سین) از غلات را که سبز کرده بودند در مقابل خورشید به آب میریختند تا برکت سالشان زیاد شود. در واقع احترامی به عوامل رونق کشاورزی، یعنی زمین و بذر – آب و خورشید میگذاشتند.
اما در تاریخ یهود (کتاب تلمود) چنین آمده است که در زمان خشایار شاه، معاون یهودیاش به نام «مردخای» فتنهای میکند تا برادرزادهی خود را به جای همسر شاه، ملکهی دربار کند. این برادرزادهی یهودی که با جادو و جنبل خود را در چشم شاه جای کرد، هاداسا نام داشت که سپس نام خود را به «استر» تغییر داد.
او پس از ورود به دربار سعی کرد تا یهودیان را به دربار نفوذ داده و به سمتهای بالا بگمارد. وزیر خشایار به نام «هامان» از این توطئه آگاه میشود، اما بی خبر از آن که این زن برادرزادهی مردخای است، علیه مردخای با او صحبت میکند. مردخای که از فاش شدن توطئهاش بر علیه خشایار آگاه می شود، فتنهای دیگری تحت عنوان از میان برداشتن مخالفان شاه ترتیب میدهد که طی آن هامان و 77 هزار ایرانی دیگر کشته میشوند. این واقعه در شب 13 فروردین اتفاق میافتد و در روز 13 مردم برای نجات خود به دشت و بیابان فرار میکنند.
البته ظاهراً چنین تاریخی در ایران باستان، هیچ سندیتی به جز همان اقوال و کتب یهودی که اغلب دروغ است ندارد. ولی رفتن مردم در روز 13 به طبیعت به عنوان ارزش گذاشتن به طبیعت – که امروزه در جهان رواج یافته و حتی به عنوان یک حزب سیاسی بینالمللی (حزب سبز) مطرح شده است – سندیت دارد.
نتیجه آن که نه عدد 13 و نه هیچ عدد، حرف یا روزی نحس نیست، بلکه هر چه نحوست است در عمل بشر است. به قول استاد شهید مطهری (ره): وقتی با اعمالمان، با زبونی در مقابل نحوساتی چون اسرائیل، اهل عذاب هستیم، روز اول فروردین ما نیز نحس است و برای بیرون رفتن از نحسی نیز باید از این افکار و رفتارهای زشت خودمان بیرون بیاییم. با سبد در آب انداختن نحسی از انسان بیرون نمی رود.
منبع : آئین 1
انقلاب جهانی اسلام و اصلاحات در سوریه
پیشنوشت
نزدیک به دو ماه است که تغییرات و تحولات در ساختارهای سیاسی و حکومتی کشورهای عربی آغاز شده است. تغییرات و تحولاتی که در نگاه اکثر صاحبنظران به موج بیداری اسلامی شهرت یافته است. در این بین کشور سوریه نیز از ورود این موج استثناء نبوده و همانطور که کم و بیش میدانید، تجمعات، درگیریها و حوادثی در این کشور نیز شکل گرفته است.
سوریه به عنوان یکی از کشورهای نزدیک به جمهوری اسلامی ایران در حوزه مسائل سیاسی و بینالملل و همچنین مراودات اقتصادی به شمار میرود و شاید در نگاه اول به نظر برسد که جمهوری اسلامی ایران باید از این تغییر و تحولات در سوریه به شدت نگران بوده و آن را بر خلاف منافع خود بداند.
لازم به ذکر است آنچه در ذیل میآید تحلیلی است مختصر از چرایی حوادث سوریه و بر اساس تحقیقات و دیدههای نگارنده و ارتباطی با مواضع دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران ندارد.
تحولات در سوریه
وضعیت سیاسی و اجتماعی سوریه را باید از وجوه مختلف مورد بررسی قرار داد. حقیقت آن است که علی رغم اتحاد استراتژیک میان ایران و سوریه که خصوصاً با روی کار آمدن بشار اسد عمق بیشتری گرفته است، اختلافات مبنایی و تاکتیکی بین این دو کشور و این دو نظام سیاسی وجود دارد که قابل کتمان نیست.
حزب بعث و تسلط بر کشورهای عربی
حزب بعث در سال 1946 میلادی توسط یک مسیحی و صهیونیست سوریهای به نام میشل عفلق پایه گذاری شد. این حزب از سال 1964 میلادی قدرت را در سوریه به دست گرفت. حزب بعث یکی از احزابی است که تفکر ناسیونالیسم عربی را با تفکر سوسیالیسم ترکیب کرده و همراه با احزاب دیگر در کشورهای عرب که به نامهای دیگری خوانده میشدند اما همگی از سنخ حزب بعث بودند جریان ناسیونال – سوسیالیسم عربی را در مصر، یمن، لیبی و… به قدرت رسانید.
این حزب بعد از سوریه در عراق نیز به قدرت رسید و مجموعهای از کشورهای دارای یک عقیده مشترک را شکل داد. در حقیقت این جریان کپی برداری شده از حزب ناسیونال – سوسیال است که در آلمان به نام نازیسم و در ایتالیا با نام فاشیسم مشهور بود که البته پس از یکسری فعل و انفعالات سیاسی – نظامی توسط اردوگاه سوسیالیزم به رهبری شوروی از سمت شرق و توسط اردوگاه لیبرالیزم به رهبری آمریکا از سمت غرب درهم شکسته شد و حیات آن در اروپا از بین رفت.
منبع : بچههای قلم
دوباره نفت بر روی آتش ریختند و خاکستر به باد سپرده عده ای فراموش شده را برای بار دیگر زنده کردند. این روزها دوباره منافقین یعنی همان لکه ننگین تاریخ چند ساله ایران در صدر اخبار خبرگزاری ها قرار گرفته است ولی روزگار را می بینید سیب سرنوشت را که وقتی به آسمان تقدیر پرتاب می کنید چنان چرخ می خورد که این قاتلین و خونخواران جوانان برومند ایران شده اند محبوب و محجوب عده ای وطن فروش؛ همان هایی که دم از خط امام می زنند و با سلطنت طلبان سر یک سفره می نشینند همان جمهوری ایرانی ها یا به عبارت دیگر منافقین اپدیت شده ...
برای رصد اخبار سبزها سری به خبر گزاری هایشان زدم و با جمله ای عجیب رو به رو شدم : "به اشرف حمله کردند، آنها هر چه باشند انسان اند کمکشان کنید رسانه شمایید ..."
آری، درست می گوید، "انسان" واژه مقدسی است که لقب خلیفه اللهی را به دوش می کشد؛ به راستی سایه سنگین این منافقین که سال ها سبب رعب و وحشت خانواده های ایرانی چه در قلب شهرهای بزرگ یا لب مرزها بودند، کسانی که هزاران انسان را به خاک و خون کشیدند، امروز با اقدام درست و بجای دولت عراق رو به رو شدند؟
زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد حامیان تروریست دغدغه به خطر افتادن موقعیت گروهک مجاهدین را داشتند گروهکی که روزی امریکا بانی تولد او بود مولودی برای نابودی و ناامنی ایران و انقلاب اسلامی.
پادگان اشرف یک دنیا حرف های نگفته است از نخفت و سیاهی بسیار. محل پرورش موجوداتی دو پا برای قتل عام انسان ها، فرقی نمی کند هر که می خواهد باشد، مهم این است که تروریست های دست پرورده غرب اند برای نابودی بشر.
اینها قاتلین شهیدان بزرگوار همچون بهشتی و مطهری، باهنر، مفتح، شهدای محراب و هزاران لاله های سرخ هستند که مظلومانه به شهادت رسیدند.
آخرین لانه کفدارها اشرف است که باید از روی زمین برچیده شود ولی جذابیت این ماجرا در همین جا باقی نمی ماند سبزهایی که مدعی سینه چاکی ایران بدون اسلام هستند و دلشان برای مردم ایرانی قنچ می رود این روزها برای دشمنان درجه یک همین مردم فریاد کمک و دادخواهی سر می دهند؛ کسی نیست بگوید لامذهب ها فراموش کرده اید ظلم هایی که این منافقین به مردم مظلوم کردند؟ آیا پیکان جنگ هشت ساله ای که خود میرحسین آن را کارنامه درخشان خود می داند، با کمک همین برادر مسعود و خواهر مریم تیزتر نشد؟ آیا سربازان راه حق که به جبهه ها می شتافتند در راه خانه به دست همین مزدوران ترور نمی شدند؟ کسی نیست بگوید ای کسانی که امروز از نابودی منافقین کوردل ناراحت شده اید و جیغ و داد سر می دهید، مگر فراموش کرده اید که امنیت امروز کشور ما به برکت خون همین شهداست؟ چرا با پایمال کردند خون این شهدا و با بستن چشم خود بر روی حقیقت دست کثیف خود را با یاری رساندن به آنان کثیف تر می کنید؟ ای مدعیان خط امام، امروز را به خاطر بسپارید و عاشورا را یادآور شوید که شما هم امروز از جایی تغذیه می شوید که روزی همین منافقین تغذیه می شدند؛ آلت دست آنان هستید، سرنوشت این جماعت را ببنید و عبرت بگیرید ببنینید آینده خود را که همچون کیسه ای زباله زیر چرخ نفرت مردم له خواهید شد.
اسلام پیروز است منافق نابود است ...
منبع : بچه های قلم
شناسایی نقشه نهایی آمریکا برای مقابله با ایران
در این مقاله مطالب ویژه ای راجع به افول نظام استکباری گفته شده است که عوامل قبلی و اسبق دیپلماسی کشور ضمن واکنش شدید آن را به (استراتژی باغ وحش)تشبیه و افول نظام امریکائی را در ده سال اخیر غیر قابل امکان دانستند و علیرغم آن که تمامی پیش بینی های علمی آن بر مبنای استراتژی حضور مستقیم طراحی گردیده بود از هرگونه چاپ و انتشار آن خودداری کردند.
در این مقاله مطالب ویژه ای راجع به افول نظام استکباری گفته شده است که عوامل قبلی و اسبق دیپلماسی کشور ضمن واکنش شدید آن را به (استراتژی باغ وحش)تشبیه و افول نظام امریکائی را در ده سال اخیر غیر قابل امکان دانستند و علیرغم آن که تمامی پیش بینی های علمی آن بر مبنای استراتژی حضور مستقیم طراحی گردیده بود از هرگونه چاپ و انتشار آن خود داری کردند. در این مقاله که نظریات آن در سال 83 تدوین و در سال 85نیز مجددا برای تدوین راهبردی ارائه گردیده است به طرزی عجیب تغییرات رژیم های جهانی پیش بینی گردیده است و راه های مقابله با آ ن نیز ذکر شده است ضمن آن که به راحتی صحت پیش بینی ارائه شده در سیاست امریکائی تغییر رژیم (regime change) چه با براندازی نرم و چه با زور را در آن ملاحظه می نمائید.
مقدمه:
---------
پس از نبردهای آمریکا علیه کشورهای خاورمیانه به بهره گیری از روی دادن حوادث یازدهم سپتامبر سال 2001 آمریکا و جهان که منجر به تغییرات اساسی در نظام سیاسی خاورمیانه به ویژه در عراق و افغانستان گردید، چشمان تمامی سیاستمداران جهان به یک نکته معطوف بود که سرانجام ایران که در مثلث شیطانی معرفی شده از سوی رئیس جمهوری آمریکا جایگاه ویژه ای داشت چه خواهد شد؟
عده ای با مفروضات نه چندان واقع گرایانه ای مانند تکیه بر تماسهای مختصری که بین اعضاء دیپلماتیک دون پایه ایرانی و امریکائی برقرار می گردید و یا همکاری بین نیروهای نظامی ایران با نیروهای ائتلاف در جنگ افغانستان و عراق، سرنوشت ایران را در این قائله فارغ از دشمن و جدال مغلطه آمیز سیاسی و یا نظامی دانسته و نتایج بحرانهایی چون بحران هسته ای در سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران را حاصل اختلافات تاکتیکی در سیاستگذاری می دانستند که به زعم ایشان بتدریج و با مرور زمان برطرف می گردد.
اما نکاتی چون اختلاف دیرینه امپریالیسم با اسلام شیعی وآزادیخواه، وجود یک کانون گسترش یابنده اسلام شیعی در ایران، وجود مراکز نظامی ضد آمریکایی چون سپاه پاسداران انقلاب و اسلامی و بسیج سپاه و یا شکل گرفتن حرکتهای مردمی و نیروهایی با عنوان استشهادی، وجود منابع غنی نفت وگاز، اختلاف عمیق سیاسی و شکاف استراتژیک بین منافع آمریکا در منطقه با سیاستهای راهبردی ایران مواردی نبودند که آمریکا بتواند به سادگی از آن عبور نماید. این طبیعی بود که امریکا پس از گذار از یک مسیر بسیار پر هزینه از لحاظ جنگ سیاسی، اقتصادی و نظامی با عراق و افغانستان هم اکنون نمی توانست کانون بحران منطقه ای تولید شده توسط خود را به فراموشی بسپارد وطبیعی است که بسیاری از اقدامات اجرایی و دیپلماتیک آمریکا در خلیج فارس و حتی تا حدودی در کل منطقه خاورمیانه تنها در صورتی قابل پیاده شدن بوده و هست که همکاری تنگاتنگی در این خصوص با نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. این همکاری تنگاتنگ همان چیزی بودکه با توجه به زیاده خواهی و سیاستهای ضد ایرانی امریکا هرگز به وجود نیامد.
آمریکا که کانون فشارهای سیاسی را برای فشار از بالا(سطح بین الملل و جهانی)، بحث انرژی هسته ای قرارداده و با توجه به نگرانی های بین المللی در خصوص توسعه تسلیحات هسته ای با نفوذ بر سازمانهای بین المللی منافذ سیاسی (Politic Pore) خاصی را به نفع خود بوجود آورده بود حتی در دولت اصلاحات نیز نتوانست ایران را به باج دهی وادار کند. لذا آمریکا که نتوانسته بود اریکه فرماندهی منطقه را علیرغم پرداخت هزینه های فراوان در عراق و افغانستان به دست آورد تصمیمی بسیار جدی در اواخر سال 2003 اتخاذ نمود تا طی آن با ایجاد بلوک بین المللی از طریق تحریم های پیش بینی شده در قطعنامه هایی با قالب شورای امنیت سازمان ملل، کنترل فعالیتهایی سیاسی و اجرایی منطقه خلیج فارس را بدست گیرد و از طرفی با ایجاد نگرانی در سازمان های منطقه ای و قاره ای مانند اتحادیه اروپا و یا اتحادیه عرب به تضعیف ایران بپردازد.
سوالی که در این جا بوجود می آید آنست که هدف امریکااز تضعیف ایران چیست؟ مگر ایران یک کشور در حال توسعه (Under developing) با امکانات متوسط نیست که شرکای منطقه ای و جهانی در خوری ندارد؟ پس چه چیز آمریکا را وادار به مقابله با ایران می نمود؟ از طرفی آیا دلیل خاصی وجود دارد که امریکا را از مقابله مستقیم با ایران مانند آنچه که در مورد عراق اتفاق افتاد برحذر می دارد!؟
نوبت به نام اسلام
امروز بیداری موج می زند در تونس در مصر، لیبی، بحرین، عمان، یمن و الجزایر و این روزها هم عربستان، فردا هم حتما یک گوشه دیگر دنیا. مثل 32 سال پیش ایران که شد جمهوری اسلامی ایران؛ نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر.
جمهوری اسلامی ایرانی که الهام بخش همه این قیام های امروز است، آنقدر مبرهن که واشنگتن تایمز هم اعتراف می کند "اتفاقات اخیر ادامه همان راهی است که آیتالله خمینی آغاز کرد."
برخی معتقدند در کشورهایی که دیکتاتوری رسانه ای حاکم بوده ساماندهی یک انقلاب بدون رهبر واحد، فقط از طریق رسانه های نوین اینترنتی امکان پذیر است! اما این یک تحلیل غیر منصفانه است.
برداشت های اشتباهی و اغراق از نقش شبکه های اجتماعی، آدم را به یاد آن پدر ساده مصری می اندازد که اسم دخترش را گذاشت "فیس بوک"! چون اعتقاد داشت فیس بوک در ایجاد انقلاب به مردم مصر کمک زیادی کرده است.
اما انقلاب مصر از جمله "اسماء محفوظ" 26 ساله که نوشت: "ای مردم من می خواهم به میدان التحریر بروم" شروع نشد، از جمله "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" امام خمینی شروع شد.
انقلاب تونس هم از خود سوزی یک نفر شروع نشد؛ از سوختن تمام پروژه های اسلام هراسی و ایران هراسی شروع شد.
این فیس بوک نبود که به انقلاب مردم مصر شور داد. رهبر اخوان المسلمون می گوید: "پیام امام خامنه ای که در میدان التحریر پخش شد به مردم شور انقلابی داد. تحلیلگران غربی هم می دانند که انقلاب مردم مصر یک انقلاب توییتری نبود.
شاید بتوان گفت که انقلابی ها از این شبکه ها هم استفاده کردند، اما نسبت دادن این انقلاب ها به شبکه های اجتماعی کوچک نمودن این قیام هاست. وقتی شبکه های اجتماعی مسدود شدند مردم مصر از مولفه های اسلامی همچون نماز جمعه بهره بردند. وقتی قرار است انقلابی رخ دهد هیچ چیز جلودارش نخواهد بود چه فیس بوک باشد چه نباشد!
مرتضی آوینی می نویسد: "در آغاز دهه هشتاد میلادی واقعه بسیار شگفتآوری روی داد. در نقطهای از کره زمین مردم چیزی میخواستند که هرگز با عقل حاکم بر دنیای جدید جور در نمیآمد: "حکومت اسلامی". نمونهای هم که برای این حکومت سراغ داشتند به سیزده قرن پیش باز میگشت. مردم ایران این "پیام" را از کدام رادیو و تلویزیون، فیلم و یا تئاتری گرفته بودند؟ این پرسشی بود که غرب نمیتوانست به آن جواب گوید."
زمانی که اینترنت هنوز همان پروژه آرپانت در پنتاگون بود؛ موبایل نبود؛ حتی زوکربرگ هم به دنیا نیامده بود؛ اما انقلاب پیروز شد. بدون این رسانه های ساخته غرب. آن روزها صدای انقلاب مردم ما را فقط شاه نشنید، خیلی ها شنیدند. مثل انقلابی های امروز.
البته فیس بوک و توییتر می توانستند به انقلاب مردم مصر کمک کنند، اما چون امریکا نمی خواست، نه تنها کمک نکردند بلکه اینترنت را به طور کامل برای 5 روز قطع کردند! زمانی که این انقلاب بدون اینترنت هم پیش رفت، امریکا باور کرد واقعا "هیچ غلطی نمی تواند بکند". به همین خاطر اینترنت با شعار دموکراسی دوباره به راه افتاد!
سال گذشته که غرب رویای براندازی حکومت اسلامی در ایران را در سر داشت در کابوس هایش هم خاورمیانه جدیدی که رهبر ایران وعده اش را داده بود، نمی دید.
حالا هر چقدر هم مردگان جنبش سبز را کوک کنید و در خیابان ها رها کنید. ندا و سهرابتان را بکشید، از شهید صانع ژاله، خانم ژاله صانعی درست کنید. یا در اندیشکده هایتان "پروژه جنبش سبز 2 " را کلید بزنید و سنگسار ثریا بسازید تا چهره این انقلاب را مخدوش کنید، آخرش فقط همان کف های روی آب هستید. "للباطل جولة ثم یضمحل"، باطل را جولانی است و بعد مضمحل و نابود میشود. این حق است که جریان و بقا دارد. بعد از تونس و مصر، انقلاب های لیبی، بحرین، یمن و ... را ببینید و باور کنید دوران شما به پایان رسیده است. امروز نوبت به نام اسلام است.
منبع: بی تاب
چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
1- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه 171) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
2- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه 87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه 88)
3- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه 44) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه 45)
4- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لا قوه الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»
منبع : پهلوان
سالی که گذشت ...
با عرض تبریک به مناسبت عید نوروز و ورود به سال نو، سالی که انشاالله به امید خداوند بزرگ سال ظهور آقا امام زمان(عج) باشد، امیدوارم که در سال جدید شاهد پیروزی های همه جانبه سپاه اسلام در همه ابعاد جنگی و جهاد فی سبیل الله باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
سالی که گذشت برای انقلاب اسلامی در ایران سالی بس پر فراز و نشیب و پر تجربه بود. سالی که حوادثی بزرگ و درسآموز را برای همگی ما رقم زد و غربالی شد برای عوام و خواص و بیشک گامی بود برای تحقق وعده انبیای الهی و نور افشانی بزرگترین منجی عالم. اکنون که از کوران حوادث فارغ شدهایم باید آنچه گذشت را باز بخوانیم و درس بیاموزیم. امسال سالی بود که عدو سبب خیر شد زیرا خداوند اینگونه خواسته بود. امّا درسها:
1-و اولی الامر منکم: تشخیص ولی را بر تشخیص خویش مقدم داریم. او به دنبال پیشرفت و عدالت بود و سیاسیون به دنبال نزاع سیاسی. زاویه از اراده ولی فقیه بحرانزاست.
2-من نام لم تنم علیه: دشمن همیشه بیدار است، مخصوصاً آنگاه که گمان میکنیم در اوج و آسیب ناپذیریم، ضربه میزند هیچ گاه نباید غافل بود چه در سراء و چه در ضراء؛ آن چه واقع شد ثمره برنامهریزی و تلاش بیست سالة انگلیس بود.
3-که با من هر چه کرد آن آشنا کرد: مهمترین نقطه ضعف ما نیروهای دون نظام و دوستان سابق و انقلابیاند، مهمترین ضربات را خواص و انصار و آیتا...ها و السابقون میزنند. اینان را باید دریافت.
4-ان اشد الناس عداوتاً...: دشمن در دشمنی جدی است: باور کنیم اگر بتواند واقعاً هر کاری برای ضربه زدن به ما انجام میدهد، باید قوی بود، او رحمی ندارد.
5-و فیکم سماعون لهم: ما با طبقهایی نوبورژوا و غربگرا مواجه هستیم، این طبقه با گرایشات تجددخواه، ثمره سیاستهای خطای 16 سال دولت غربزده است، باید فکری ریشهایی نمود و این طبقه را به جنبشی سیاسی و اطلاعاتی فرونکاهید.
6-بلغ ما انزل علیک: ما در رسانه، صدا و سیما و اینترنت ضعیف هستیم و نیازمند تقویت این ارکان ارتباطاتی.(بهیادآوریم که هنوز صدا و سیما نمیداند مناظره بگذارد یا نه! )
7-الا المخلصون: ...کار خالصانه برای مردم مهمترین راه چاره است. دولت را و شخص احمدینژاد را باید در این جهاد یاری داد.
8-و صابروا و رابطوا...: ضعیف شدن ما موجب فشار به تودههای مستضعف و مخصوصاً شیعیان است. ما حق ضعف نداریم.
9-شجره طیبه پابرهنگان: اغتشاشات را سرانجام بسیج و نیروهای مردمی سامان دادند. هنوز بسیج آنچنان که شایسته و بایسته است ساماندار و منظم نیست، باید سازماندهی را جدی گرفت .
10- و للعیون عیونٌ...: نهادهای اطلاعات ما هم چنان ضربه پذیر و همراه با تحلیلهای غیر عمیقاند. نیروی انسانی این نهادها باید تعویض و تقویت گردد.
11- و انتم لا تفتنون...؟: نباید از فتنه و بحران هراس داشت. سرانجامِ امتحان به شرط و شروطی بسیار خوب است. از ریزش بزرگان نیز نباید هراسید. انقلاب به افراد شناخته نمیشود هر چند نباید کسی از کشتی انقلاب پیاده کرد اما پیادهشدگان را هر چند تلخ باید پذیرفت و دید. هر چند آیتالله و مفسر و مرجع تقلید باشد. ما شیعیان که غالب صحابه نزدیک رسولالله (ص) را از کشتی پیاده نمودهایم از اسم و رسم کسی بیم نداریم .
12- الا اهل البصر الصبر...:کسب بصیرت امری تدریجی و همراه با زحمت است. در صحنه نمیتوان بصیرت داد. گرد و غبار که بر میخیزد بصیرت دهی سخت است. از پیش باید فکری کرد. از اکنون. مانند آموزش نظامی است هر چه قبلش بیشتر زحمت بکشی و عرق بریزی در میدان کمتر خون خواهی داد.
13- هو الذی ایدک... و بالمؤمنین: عموم مردم پای بند به انقلاباند (این را باید باور کنیم) و در مواقع حساس در صحنه خواهند بود. انقلاب مردمی است.
14- سعه الصدر آله الریاسه: اخلاق گفتگو در ما ضعیف است باید گفتگوی آرام و طولانی را بیشتر تجربه کنیم .
15- الحمدلله الذی جعل اعداءنا...: اصلاح طلبان فاقد عقل سیاسی و فاقد توان سامان دهی اعتراضهای عقلانی و آرام هستند
16- ...ان کذبو بآیاتنا: انحراف یک شبه نیست، دو پایه و انحراف بسیار مهم یعنی مال حرام و روابط جنسی(روابط ناسالم اقتصادی و جنسی) سرانجام به رویاروئی با حکومت عادل و ولی فقیه خواهد انجامید. از بد عاقبتی باید هراسید. بزرگانی خوش عاقبت نبودند، عاقبت مهم است.
18- ...بی همرهی خضر مکن: اگر استاد و مرجع تقلید امر به ماندن در بحث علمی و عدم ورود به دنیای سیاست نمود، گوش فرا ده تا عاقبت به خیر شوی.
19- یستدلّ على ادبار الدول باربع..: ضایع کردن اولویتها و جابهجا کردن اهم به مهمها ویرانگر و تمدن سوز است.
20- اطیعوا الله...: و از همه مهمتر شاید برجستهترین نکتهایی که برای همیشه تاریخ گذار شیعه آزمودیم آن بود که شاخص اصلی و محور وحدت اگر ولی فقیه جامع الشرایط بود از بحرانها به سلامت گذر خواهیم کرد. پشتیبان ولی فقیه باید بود تا به مملکت آسیب نرسد.
اگر سخن او را به گوش گرفتیم پیروز خواهیم بود و الّا فرافکندن سخن او موجب ضرر ما است و بر او هیچ نیست. امسال سال موفقیت و پیروزی ولی فقیه و نظریه ولایت فقیه بود، امسال سال پیروزی قانونگرایی واقعی و صبر برحق بود. این پیروزی هر فتنه و بحرانی را اندک مینمایاند.
منبع : منجی بشریت