پا در رکاب حسین زمان
محرم امسال را در حالی آغاز کرده ایم که ملت حسینی ایران با تمسک به مکتب خونین آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و با استعانت از همان مسیری که انقلاب عزیز اسلامی را با آن به پیروزی رساند، دستاوردهای بسیار بزرگی را نصیب خود ساخته است.
فقط کافی است وضعیت کشور را از محرم سال گذشته تاکنون با نگاهی گذرا مورد توجه قرار دهیم تا عظمت این ملت و اوج وضعیت مبارکی را که در آن قرار گرفته ایم، متوجه شویم.
در سال گذشته، در اوج دوران فتنه و غوغاسالاری دشمنان داخلی و خارجی، عاشورای 88 به گونه ای دیگر رقم خورد و میزان کینه و عداوت دشمنان با نظام و انقلاب و مکتب اباعبدالله(ع) برای همگان مشخص گشت و از آنجا بود که حماسه های بزرگ ملت ایران در 9 دی و 22 بهمن رقم خورد و در ماه های بعد نیز، پیروزیهای هسته ای و مقاومت جانانه در مقابل تحریم و ایستادگی در مقابل دنیای کفر و محبوبیت روزافزون در جهان اسلام ،یکی پس از دیگری رقم خورد.
و این، خاصیت و ثمره ی محرم و عاشوراست. عاشورا همواره همچون رودی پرخروش در بستر زمان، حرکت ساز و تحول آفرین بوده است و صد البته رسوا کننده ی دشمنان و در هم کوبنده ی منافقان.
و اکنون در محرم امسال، گرچه از فتنه و فتنه گران خبری نیست و اوباش و یزیدیان 88 در اوج انزوا و ناکامی بسر می برند، اما حسین زمان، با تاکیداتی بی نظیر و جدی، بر موضوع فتنه و ریشه های آن تمرکز کرده و همگان رابه بازخوانی و عبرت گیری از آن مسئله وهوشیاری وآمادگی در برابر فتنه های بزرگترآینده فرامی خواند.
آری...درس محرم و عاشورا، درس تبعیت و فرمانبرداری از مولا و مقتدا در وقت لازم و آمادگی برای جانفشانی در راه اسلام است.
محرم به ما می آموزد که منافقان و دشمنان اسلام، در عین هیاهو و جولان، همچون حباب و کف روی آب هستند و حق و حقیقت و صداقت و آزادگی بر تمامی نمادهای شیطانی قدرت طلبان پیروز خواهد شد...
محرم فرصتی است تا اهل بصیرت، در عین عزاداری برای سالار شهیدان(ع) و اصحاب پاکش و در اوج توجه به زوایای واقعه ی جانسوز کربلا، بر اساس حدیث(کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا) جایگاه خود و جبهه و سپاه اسلام و لشکر یزید و یزیدیان را تشخیص داده و خود را برای همراهی و جانفشانی در مسیر مقدس اباعبدالله در مقطع کنونی آماده سازند...
و محرم موقعیتی است بسیار مناسب و مغتنم برای بازشناسی معارف بلند و عمیق اسلام انقلابی و تمیز دادن آن از اسلام متحجرین و قاعدین. چرا که حسین(ع) مظهر شجاعت و استقامت و جانفشانی و حرکت و جهاد در مقابل کژی ها و ناراستی های زمان خود بود و قاتلان آن بزرگوار را عموما متحجرینی تشکیل می دادند که زرق و برق دنیا و چرب و شیرین آن، همگی آنها را به مقاتله با فرزند زهرا(س) کشانده بود...
خداوندا، ما را از پیروان راستین حسین(ع) و یاوران دین عزیزت قرار ده....
حضور سفارتخانه های خارجی در هر کشوری، نمادی از تعامل و ارتباط دوطرفه ی کشورها ودیپلماسی فعال آنان درقبال یکدیگر است.
اما اگر سفارتخانه ها ،بر خلاف وظایف ذاتی خود، اقدام به انجام برنامه ها و یا اموری مغایر با منافع ملی کشور میزبان انجام دهند، نه تنها بعنوان سفارت و پایگاه دوستی فی مابین شناخته نمی شوند، بلکه بر اساس منطق عقلی و قانونی باید در مقابل آنان اقدامی ضروری و فوری صورت گیرد.
موضوع دخالت سفارت آمریکا در ایران که در سال 58 به اشغال آن منجر شد و موضوع دخالت های برخی از سفارت های اروپایی در ماجرای میکونوس در دهه ی 70 و نیز شیطنت برخی از سفارتخانه های عربی و اروپایی در ایام فتنه 88 که منجر به دستگیری برخی رابطین آنها نیز شد، از این جمله است. اما در همین راستا اخیرا نیز اخباری از برخی فعالیت های ضدفرهنگی و مسئله آفرین برخی سفارتخانه ها از جمله سفارت فرانسه و فیلیپین در تهران منتشر شده که مسئولان وزارت خارجه باید در مقابل آن واکنش مناسبی نشان دهند.
به این دو خبر توجه فرمایید:
* سفارت فرانسه در تهران ، برای چندمین بار،اقدام به برگزاری مراسمی تحت عنوان (کنسرت موسیقی محلی) در محل سفارتخانه نمود که حدود 120 زن و مرد ایرانی و 50 میهمان از سایر سفارتخانه ها در آن حضور پیدا کرده بودند. در حاشیه ی این مراسم، برخی از میهمانان ایرانی،در خیابان های اطراف، اقدام به کشف حجاب و رفتارهای ساختارشکنانه نمودند که پس از تذکر پلیس حاضر در محل، با پلیس درگیر شده و بعد از آن نیز، رایزن سفارت فرانسه اقدام به دفاع از این افراد بی بند و بار و توهین به نظام اسلامی می نماید.در این کنسرت حدود 37 هنرمند مطرح ایرانی از رشته های مختلف،مخصوصا سینما حضور داشته اند و مشروبات الکلی نیز در این مراسم که به یک پارتی شبیه بوده،صرف شده است.
* سفارت فیلیپین در تهران ،با برگزاری مراسم خاصی تحت عنوان (بازارچه خیریه) در محل سفارتخانه، بیش از 150 تن از میهمانان ایرانی و خارجی را دعوت نموده که بدلیل کشف حجاب برخی میهمانان و تذکر پلیس، خودروهای پلاک سیاسی سفارت، زنان مذکور را به داخل برده و 80 خودروی شخصی هم اجازه ی ورود به این محل را پیدا کرده و کشف حجاب و صرف مشروبات الکلی نیز در این برنامه انجام شده است.
اکنون با عنایت به این اخبار و موارد مشابهی که بعضا در زمینه های فعالیت مشابه برخی سفارتخانه های عربی و اروپایی منتشر می شود، لزوم دقت و نظارت وزارت امور خارجه و قاطعیت مسئولان امر در برخورد با چنین پدیده هایی، بیش از گذشته نمایان است، مخصوصاآنکه عزت جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و قاطعیت در مقابل دشمنان در موارد اصولی، بر همگان ثابت است و از سوی دیگر، روند دخالت فرهنگی و سیاسی برخی سفارتخانه ها و برنامه ریزی آنان برای تاثیرگذاری بر نخبگان و مردم ایران، از مصادیق بارز تخلف دیپلماتیک می باشد.ضمن آنکه مواردی از این دست، چه بسا با هدف تحت الشعاع قرار دادن پیروزیهای بزرگ سیاسی و دیپلماتیک نظام اسلامی از سوی غربیها دنبال می شود . و لذا توقف چنین روندی باید بعنوان امری جدی، در دستور کار مسئولان قرار گیرد.
لزوم ارتقاء سطح کیفی سریال ها
از شروع ماه محرم، هر شب مردم در سیمای جمهوری اسلامی شاهد پخش سریالی با عنوان(خوش نشین ها)بودند که در راستای برنامه های طنز رسانه ی ملی،تهیه شده بود.
اما از آنجا که رسالت سیمای جمهوری اسلامی در ارتقای سطح کیفی برنامه های تولیدی و انتقال واقعی مفاهیم از طریق طنز و ... باید همواره بعنوان یک اصل اساسی مورد توجه قرار گیرد،سریال خوش نشین ها را می توان از تولیداتی دانست که با وجود تلاش برای سرگرم ساختن مردم و موفقیت در همراه ساختن برخی از اقشار جامعه، بعضا در مسیری معکوس با اهداف مورد نظر حرکت می نمود.
در این سریال، که دارای داستانی مشابه با دیگر موارد قبلی در این زمینه بود، موضوع(طمع) بعنوان یک امر مذموم مورد توجه قرار گرفته بود، اما مسیر داستان به سمتی می رفت که بیننده نه تنها از این موضوع، منزجر نمی شد، بلکه در مواردی نوعی همذات پنداری با عناصر طمعکار داستان که مشغول کلاهبرداری بودند، پیدا می نمود. همچنین مواردی همچون: بی احترامی به والدین و رفتارهای خلاف شان خانواده و سبک شمردن جایگاه ها در میان اعضای خانواده از دیگر نقاط قابل انتقاد در این سریال بود.
از نکات قابل توجه دیگر در این سریال، استفاده از هر ابزاری برای خنداندن بیننده بود که در این مسیرمی توان به مواردی از قبیل: تلفظ غلط کلمات ،شوخی با لهجه ها و استفاده از طنز گفتاری و انحرافات زبانی و لهجه، بیان شوخی های موهن و زشت و... اشاره نمود.
البته در میان مسائل بیان شده، نکته ی قابل توجه در این سریال طنز، نوع پوشش و رفتار برخی از بازیگران زن این سریال و وضعیت آرایش و... آنان بود که نه تنها با آموزه های دینی و فرهنگی ما منطبق نبوده است، بلکه نوعی فرهنگ سازی مخرب و خلاف عرف و فرهنگ ملی را تداعی می نمود.به هر حال بنظر می رسد، صدا و سیما در ساخت برنامه های طنز خود که همانند این سریال ، دهها ساعت از بهترین اوقات مردم را به خود اختصاص می دهد، باید رسالت واقعی خود و جایگاه طنز فاخر که به معنای ( بیان نقادانه و هنرمندانه ی کژی ها و ناراستی ها به قصد اصلاح و نه تخریب- توجه دادن فرد و جامعه به معایب و مفاسد موجود- بیان واقعیات تلخ اجتماعی و به تفکر واداشتن مخاطب و مواردی از این دست را لحاظ کرده و با محور قرار دادن این مفاهیم، از این پس، برنامه هایی در شان مردم فهیم ایران اسلامی تولید نماید.انشاءالله
یادمان یا نماد صدام ؟
«نماد حزب بعث در بغداد» «یادمان قیصر امین پور در خوزستان»
ساخت یادمانی بر مزار شاعر معاصر ، مرحوم قیصر امین پور در خوزستان که با هزینه ی چند صد میلیون تومانی صورت گرفته است ، اعتراض و نگرانی های فراوانی را به دنبال داشته است . این طرح دقیقا بر گرفته و شبیه به نماد ضد ایرانی صدام در بغداد است که مفهوم آن ، به زیر کشیدن شیعیان و ایرانی ها از آسمان را نشان می دهد !
اکنون به دنبال شکایت ایثارگران و مردم خوزستان ، قرار است این بنای یاد بود تغییر کند ، اما تکلیف هزینه چند صد میلیونی و اساساً لزوم چنین مواردی ، مشخص نشده است ...
برگی از عبرت های تاریخ ...
تصمیم دیر هنگام
براساس تواریخ معتبری نظیر تاریخ یعقوبی ، تاریخ طبری ، الفتوح و ارشاد ، به نقل از دانشنامه امام حسین (ع) مختار ثقفی در هنگام قیام مسلم بن عقیل (ع) در زمین کشاورزی اش به سر می برد و بعد از شنیدن خبر قیام ، خود را به سرعت به کوفه رساند . وقتی نتوانست در مقابل نگهبانان شهر مقاومت کند ، عقب کشید و به نمایندگان قبایل گفت : ورود شما به کوفه به مصلحت نیست . برگردید... خود ، تنها به منزل رفت و لباس جنگ از تن بیرون کرد و با لباس عادی به دارالعماره رفته و در چادر سرخ رنگ عمروبن حریث که پرچم امان ابن زیاد بالای سر آن بود ، سکونت کرده و روز بعد به دیدار ابن زیاد رفت .
اب نزیاد که کسانی را برای دستگیری مختار فرستاده بود ، با دیدن وی بر آشفت و با چوب دستی اش به چشو مختار کوبید و پس از آن که مطلع شد مختار مسلم را یاری نکرده است ، و به چادر امن حکومتی پناه برده است ، موافقت کرد که مختار را فقط به زندان بیاندازند .
پس از این ماجرا ، و در واقعه کربلا ، مختار در زندان بود و پس از آزادی، برای انتقام از حاکم کوفه و دیگر همدستانش قیام کرده و و قاتلان را به هلاکت رسانده و و بعد از چندی خودش در میدان نبرد کشته می شود .
مختار اگر چه با قیام خود پس از واقعه کربلا عده ای از قاتلان و عاملان واقعه کربلا را به هلاکت برساند ، اما در لحظه ای که باید برای ایری مسلم بن عقیل می ایستاد ، تسلیم شد و این همان تفاوت لحظه و تصمیم گیری به موقع و صحیح است .
بر اساس کلیه روایات معتبر ، هر کس که در حادثه کربلا با امام حسین نبود ، رستگار نشد و حتی قیام توابین و امثال مختار ، با آنکه تاثیراتی زودگذر را در آن مقطع تاریخی بر جای گذاشت ، اما هرگز با عظمت خون یاران امام حسین (ع) و تاثیر شگرف تاریخی واقعه کربلا ، قابل قیاس نبود .
داستان مختار در واقع ، داستان تصمیم دیر هنگام و اقدامی است که اگر در وقت لازم انجام نشود ، اثری نخواهد داشت و وقتی شرایط به گونه ای رقم بخورد که خون فرزند رسول الله (ص) بر زمین کربلا ریخته شود ، دیگر هیچ اقدامی جبران کننده آن نخواهد بود .
پس بکوشیم تا با شناخت حق از باطل و تصمیم گیری به موقع و یاری امام و مقتدا در وقت لازم ، دچار حسرت و خسران نشویم .
ماه حرام
حال و هوایی آشنا دوباره سراسر وجودمان را فراگرفته است ؛ تکیه ها علم شده اند ، مساجد و محله ها سیاه پوش شده است و به همین طور مردم .
دوباره ماه محرم است . ماهی که به مراسم سوگواری سید الشهدا می رویم و به یاد مصیبت های وارده در این ماه بر پاک ترین انسان ها گریه و عزاداری می کنیم . ولی آیا تنها وظیفه ما نسبت به این ماه عزاداری است ؟ یعنی عاشورا رقم خورد که امروز تکیه ها برپا شوند و مراسم های عزاداری برگزار شوند ؟
تا حدود دویست یال پیش ، عزاداری در ایران به گونه امروزی نبوده است . در گذشته عالمان که اطلاعات بیشتری نسبت به عوام داشتند ، در ماه محرم بر منبر ها می رفتند و حوادث رخ داده در عاشورا و قبل و بعد آن را برای مردم تشریح میکردند و در آخر کار بخشی را به روزه خوانی و ذکر مصیبت می پرداختند . اما دشمنان نمی خواهند این راه صحیح باقی بماند . انگلستان که مهم ترین حامیان و پشتیبان سلسله قاجار بوده است با تحلیل این مورد به نتیجه می رسد که این آگاهی به ضررش خواهد بود . بنابراین شروع به تغییراتی در ساختار عزاداری ها کردند تا در نهایت به شکل مراسم عزاداری امروز در آمده اند که انگار تنها هدف مداحان و سخنرانان در آوردن اشک مردم است و بس .
ولی این راه صحیحی نیست . باید ماجرای عاشورا برای همه تشریح شود . باید عبرت های عاشورایی در ایم مراسم ها برای مردم گفته شوند .
مطمئناً تنها هدف و وظیفه ما نباید عزاداری باشد . باید در این ماه فکر کنیم ، آگاه باشیم . در مراسم عزاداری برای نحوه ی شهادت شهدای عاشورا گریه نمی کنیم . برای راه امام حسین ، برای معرفت امام حسین گریه می کنیم .
قبل از این که امام حسین کشته شود ، راه او کشته شده بود ، هدف او کشته شده بود . مگر امام حسین نمی دانست که در این سفر کشته خواهد شد ، پس چرا آن را ادامه داد ؟ هدف امام حسین چیزی بالا تر از این ها بود . هدف حفظ اسلام و تفکر اسلامی بود که سرپرستی آن پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) به دست کسانی افتاده بود که دشمنی دیرینه ای با اسلام داشته اند .
دوستان من ، برای عزاداری های خود در این ماه ، مجالسی را انتخاب کنید که دارای چنین خصوصیاتی باشند . مراسمی که عبرت های عاشورایی و حوادث قبل و بعد آن برای مردم تشریح شوند .
انشاء الله بتوانیم در این ماه حد اکثر استفاده را ببریم ...
السّلامُ عَلَیکَ یا ابَاعَبدِالله
18سالهها مراقب باشید !
گفتاری کوتاه از استاد برجسته اخلاق آیت الله مجتبی تهرانی در مورد 18 ساله ها :
آیه ای در سوره فاطر است که دارد : «وَهُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا .... ». این نقل سخنان گروهی از جهنّمیها است که در جهنم فریاد میکنند ای پروردگار ما، ما را از این جهنم بیرون بیاور!
چرا؟ تا کرداری غیر از آنچه که کردیم انجام دهیم؛ تا کردار شایسته و صالح انجام دهیم. "أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً .... ". یعنی خدایا، ما را از جهنّم نجات بده تا کارِ خوب کنیم.
به آنها خطاب میشود: آیا ما به شما آنقدر عمر ندادیم که در آن پند بگیرید که هر کس میخواست پند بگیرد، میگرفت؟
سؤال این است که منظور از این عمری که در آیه آمده کدام مقطع زمانی است؟
ذیل آیه روایتی از امام صادق (ع) است که فرمود: "تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانَ عَشْرَةَ سَنَةً ". این آیه خطاب به هجده سالهها است. یعنی خطاب خدای متعال در این آیه، توبیخ هجده سالههایی است که به جهنّم رفتهاند؛ مُراد، 70 ساله و 80 سالهها نیست؛ چهل سال به بالا نیست؛ منظور، هجده سالهها است! هجدهسالههایی که روش رفتاری غلط گرفتند و سراغ معصیت رفتند و جهنّمی شدند.
امّا چرا خدا هجده سالههای جهنّمی را اینطور توبیخ میکند؟
جهت این است که انسان از نظر رشد روحی به این مقطع که رسید، دیگر عذری ندارد و میتواند کاملاً تمییز بدهد؛ در این سن، دریافت و فهم بهترین دریافت و بالاترین فهم است.
خوب، بگو ببینم چه کسی تو را جهنّمی کرد؟ این روش رفتاری غلط را از چه کسی یاد گرفتی؟ تو که نونهال بودی و در مقطعی بودی که میشد تو را به هر سو کشاند؛ پس تحت سرپرستی چه کسی قرار گرفتی؟ این اعوجاج از کجا پدید آمد؟ این مطلب به این مربوط است که حضرت فرمودند از نظر عمر حسّاسترین مقطع زمانی، این مقطع است. ای جوانها! حواستان را جمع کنید. وقتی به این مقطع برسی دیگر خوب میتوانی زشت را از زیبا تشخیص دهی. تو دیگر انسانی و میفهمی! دیگر در بُعد اعتقادیات هم خوب میتوانی بفهمی. امّا بگو ببینم چه کسی تو را خراب کرد؟ در محیط آموزشی، به تو رفتار غلط دادند، تو هم تأثیر گرفتی و جهنّمی شدی.
مربّی باید تربیت شده الهی باشد
لذا من روایتی را آخر جلسه گذشته خواندم و گذشتم که شخصی که خود را در اختیار غیر قرار میدهد و غیر میخواهد او را سرپرستی کند و بسازد، باید خودش ساخته شده باشد. اوّل ببین اینطور هست یانه؛ یعنی ببین عالم ربّانی است، یا شیطانی به صورتی انسان است؟ کدام یکی است؟ روایت از علی(ع) بود، که حضرت فرمود: "إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَدَّبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ "؛ خدا پیغمبر را تربیت کرد؛ "وَ هُوَ أَدَّبَنِی "؛ او هم من را تربیت کرد؛ "وَ أَنَا أُؤَدِّبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُوَرِّثُ الْأَدَبَ الْمُکَرَّمِین ". یعنی حالا که من به واسطه پیغمبر تربیت شدهای الهی هستم، سرپرستی دیگران را میپذیرم.
لذا من خطابم به اساتید است که اگر خودتان تربیت الهی ندارید، نباید وارد عرصه تربیت دیگران شوید. از آن طرف هم جوان و دانشآموز نباید خودش را در اختیار هر کسی قرار دهد و سرپرستی هر کسی را نباید بپذیرد. این است که من عرض کردم باید در محیطهای آموزشی دقّت شود. حتّی در بهترین محیطهای آموزشی هم انسان نباید خیال راحت هم داشته باشد.
منبع : www.pahlavan.parsiblog.com
«راز ماندن»
کوه پرسید ز رود ،
زیر این سقف کبود
راز ماندن در چیست ؟
گفت : در رفتنِ من
کوه پرسید : و من ؟
گفت در ماندنِ تو
بلبلی گفت : و من ؟
خنده ای کرد و گفت :
در غزل خوانی تو ...
آه از آن آبادی
که در آن کوه رود ،
رود ، مرداب شود ،
و در آن بلبل سرگشته سرش را به گریبان ببرد ،
و نَخواند دیگر ،
من و تو ، بلبل و کوه و رودیم
راز ماندن جز ، در خواندنِ من ، ماندنِ تو ، رفتنِ یاران سفر کردهِ مان نیست ؛ بدان !
ادامه ...
برادرم ، خواهرم / سنگرو پیدا بکن
جیره جنگی بردار / پوتینها رو پا بکن
جبهه دیگه تمومه / فرهنگشه که اصله
از یه بیسیم یاد بگیر / سیم نداره و وصله
جداً ببین یه بیسیم / با این که سیم نداره
چه جوری وصل خطّه / همش آتیش می باره
زمین همون زمینه / امّا باید رفت جلو
نه این که روی زمین / نشست و یا شد وِلو
هر نفری توی خط / اسلحه بر می داره
تدارک سی نفر / پشتیبانی شو داره
هر کدوم از سی نفر / کارشو انجام نده
لنگ می مونه کار جنگ / ضرر ها صد در صده
شهید یه روز می جنگید / امروز رفته ، تو جاشی
باید تو فکر و عمل / ادامشون ، تو باشی
اگه می خوای راهشون / داشته باشه ادامه
این رو بدون که دنیا / فقط برات یه دامه
دل اگه کندی اَزش / راحت اَزش گذشتی
مثل مسافر شدی / دور خودت نگشتی
دنیا اسیرت میشه / میشی شکل شهیدا
اونوقت ، ادامه می دی / راهو مثل شهیدا
اگه مسافر باشی / جا ، تو دنیا نگیری /
بزرگ میشی ، طوری که / تو دنیا جا نگیری
بزرگ بودن طوری که / جا ، تو دنیا ، نگیرن
اونهایی که کوچیکن / تو این دنیا اسیرن
اسیر یه لقمه نون / غافل از اوستا کریم
تو چشم و هم چشمی یا / حتی می شن ... ، بگذریم
کتاب « دفتر سرخ »
ابوالفضل سپهر
اتل متل یه بابا
اتل متل یه بابا / دلیر و زار و بیمار / اتل متل یه مادر / یه مادر فداکار
اتل متل بچه ها / که اون ها رو دوست دارن / آخه غیر اون دوتا / هیچ کسی رو ندارن
مامان ، بابا رو می خواد / بابا عاشق اونه / به غیر بعضی وقت ها / بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر / دست میذاره رو گیجگاش / اون بابای مهربون / فحش میده به بچه هاش
همون وقتی که هر چی / جلوش باشه میشکنه / همون وقتی که هرکی / پیشش باشه می زنه
غیر خدا و مادر / هیچ کسی رو نداره / اون وقتی که بابا جون / موجی میشه دوباره
دویدم و دویدم / سر کوچه رسیدم / بند دلم پاره شد / از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه / افتاده بود رو زمین / مامان هوار می زد که / شوهرمو بگیرین
مامان با شیون و داد / می زد توی صورتش / قسم می داد بابا رو / به فاطمه (س) ، به جدّش
تو رو خدا مرتضی / زشته میون کوچه / بچه داره می بینه / تو رو به جون بچه
بابا رو دوره کردن / بچه های محله / بابا یهو دوید و / زد تو دیوار با کلّه
هی تند و تند سرش رو / بابا می زد به دیوار / قسم می داد حاجی رو / حاجی گوشی رو بردار
نعره های بابا جون / پیچید یهو تو گوشم / الو الو کربلا / جواب بده به گوشم
مامان دوید و از پشت / گرفت سر بابا رو / بابا با گریه می گفت / گشتند بچه هارو
بعد مامانو هلش داد / خودش خوابید رو زمین / گفت که مواظب باشین / خمپاره زد ، بخوابین
الو الو کربلا / پس نخودا چی شدن ؟ / کمک می خوایم حاجی جون / بچه ها قیچی شدن
تو سینه و سرش زد / هی سرشو تکون داد / رو به تماشاچیا / چشماشو بست و جون داد !
بعضی تماشا کردن / بعضی فقط خندیدن / اونهایی که از بابام / فقط امروزو دیدن
سوی بابام دویدم / بالا سرش رسیدم / از درد غربت اون / هی به خودم پیچیدم
درد غربت بابا / غنبمت از نبرده / شرافت و خون دل / نشونه های مَرده
ای اونایی که امروز / دارین بهش می خندین / برای خنده هاتون / دردشو می پسندین
امروزشو نبینین / بابام یه قهرمونه / یه روز به هم می رسیم / بازی داره زمونه
موج بابام کلید / قفل در بهشته / درو کنه هر کسی / هر چیزی رو که کِشته
یه روز پشیمون میشین / که دیگه خیلی دیره / گیره های مادرم / یقه تونو می گیره
بالا رفتیم ماسته / پایین اومدیم دوغه / مرگ و معاد و عقبی / که میگه که دروغه ؟
کتاب « دفتر سرخ »
ابوالفضل سپهر