مارک باشه ، کوفت باشه !
اگر در آدم های دوروبرتان دقیق شوید بعضی هستند که به خاطر لیاقت ها و توانمندی هایشان در زندگی احساس غرور می کنند بعضی ها به خاطر جایگاهشان، بعضی ها به خاطر خانواده خوبشان و بعضی ها... اما در میان این همه بعضی ها، افرادی هم هستند که به خاطر برند یا به قول خودمان مارک (نشان) مورد استفاده وسایل و پوشاک زندگی شان است که سرشان را بالا می کنند و بالا نگه می دارند...
به عبارتی رگ حیاتی زندگی شان، برند است و اگر برند را از آنها بگیری، انگار جانشان را گرفته ای...این رفتار اجتماعی با توجه به شرایط و اقتضای جوانی، تا حدودی قابل پذیرش است اما وقتی داستان شور می شود که برخی هم نسلی های ما، دستمال کاغذی عطسه شان هم باید مارک دار باشد و کش شلوارشان هم باید برند باشد و...این افراط جاهلی عصر ماست که گوشه ای از آن را با هم مرور می کنیم.
یادش به خیر...
قدیم ترها وقتی کسی لباسی می خواست، پارچه ای می خرید و سراغ خیاط محل می رفت و اندازه می گرفت و لباس شیکی می دوخت (بسته به انتخاب خیاط)...حالا کسی حوصله خیاطی ندارد ولی به جایش تا دلتان بخواهد اسم خیاط از بر است و ندیده بدون پرو کردن، سفارش می دهد و ...
اینکه ما دیگر سراغ خیاط های شهرمان نمی رویم شاید اقتضای زمانه باشد اما اینکه خیاط های خارجی برای ما لباس می دوزند و ماهم چون امپراطور، لباسهای جدید را هرچه باشد - حتی اگر هیچ نباشد - می پوشیم و چشمانمان برق می زند که بهترین های دنیا را به تن کرده ایم...عیبی ندارد که از تولیدات خوب دیگران استفاده کنیم اما نه اینکه چشمانمان را ببندیم به اسم اینکه کالای خارجی، کالای برتر است، همه زندگی مان را بسپاریم به مارکی که خیلی از اوقات مارک نیست، برچسب نچسبیده ای است که من و تو را نشانه رفته است!
یادش بخیر مادر برای جهیزیه بازار را زیر و رو می کرد تا کالای خوب و مناسبی را برای آبروی خانواده تهیه کند حالا اما امروز تنها و تنها به دنبال نمایندگی هایی است که برند مورد نظرش را دارند و با هزار قرض و بدهی، جهیزیه را جور می کند...زندگی با «برند» شیرین می شود یا توکل ؟!
آبروداری کن!
«نگاه کن مارک است»! زن جوان پشت بشقاب را وراندازی می کند و سرش را به علامت تایید تکان می دهد. دوستش همچنان دارد از محسنات وسایل مارک دار زندگی اش می گوید و اینکه چطور با این وسایل تا به حال توانسته سر زنان حسود فامیل را به طاق بکوبد! انگار از یک جنگ ناگریز سخن می گوید جنگی که در آن هر که بیشتر زندگی اش مارک باشد قطعا می تواند به «از میدان به در کردن حریفان» امیدوارتر باشد!
این جنگ این روزها بین بیشتر افراد جامعه یا حداقل آن بخشی از جامعه که می خواهند به دارایی هاشان تفاخر کنند بدون توقف ادامه دارد. اگر چرخی در فروشگاه های معروف شهر که اصولا در آن مناطقی که به بالای شهر معروف است یافت می شود نگاه بیندازید اکثر آنها پر از جوانان دختر و پسر و حتی پدر و مادرهایی است که انتخاب اجناسی با برند خارجی را به هر چیز ترجیح می دهند. ترجیحی که گاه به یک بیماری خاموش تبدیل می شود و همچون سرطان جان آدم را می بلعد بدون آنکه متوجه باشیم.
اکثر کسانی که برای خرید پوشاک به سراغ برند هایی که این روزها در تمام سطح شهر و همچنین در فروشگاههای زنجیره ای جایی را به خود اختصاص داده اند، مراجعه می کنند جوان هستند که به طور کلی به دو دسته جوانان پولدار و جوانان غیرپولدار تقسیم می شوند.
دسته اول افرادی اند که پول خرج کردن برای آنها تفریح است و دارای خانواده های ثروتمند هستند این جوانان معمولا با دوستانشان به خرید می آیند و فقط مارک برای آنها مهم است که گاه خریدهای آنها چند میلیونی می شود.
اما دسته دوم معمولا جوانانی هستند که با حقوق و پس انداز خود برای خرید می آیند و در نهایتا تا 500 هزار تومان برای خرید اجناس مارک هزینه می کنند اما علاقه زیادی به برندهای خارجی دارند و قرض دار شدنشان در قبال خرید یک برند زیاد برایشان اهمیت ندارد.
«کمل، آدیداس، تیمبرلن، پوما، نایک، دیزل، زارا، ورساچی، بنتون، میس لمون، دی اند جی و... هزار و یک برند دیگر این روزها خواب و خوراک را حتی از چشم خانواده ها هم ربوده اند به طوری که اگر کمی در خرید جهیزیه های عروس خانم ها دقیق شوید می بینید که آنها هم در خرید عروسی شان به دنبال اجناس برند هستند.
یک فروشنده لوازم خانگی در مورد اجناس مارک دار می گوید: «متاسفانه علی رغم کیفیت مشابه یاحتی بهتر بعضی اجناس داخلی به لحاظ ضعفی که در طراحی صنعتی محصولات ایرانی وجود دارد، مشتری ظاهر پسند با وجود توضیحات فروشنده بازهم اقدام به خرید جنس خارجی می کند تا پولی که هزینه کرده به چشم بیاید و چون سود جنس خارجی هم بیشتر است، فروشنده هم تلاش خود را برای تبلیغ همان جنس می گذارد.
مریم 27 ساله است و در یکی از فروشگاههای معروف لوازم خانگی در شریعتی با او هم صحبت شدیم درباره نوع انتخاب اجناس می گوید: من خودم خیلی به مارک بودن یک جنس توجه نمی کردم اما خانواده همسرم به شدت مارک بازند! مثلا وقتی مادرشوهرم برای مسافرت به یکی از کشورهای خارجی رفته بود تمام چیزهایی که برای من خرید برند های معروفی بود.
وی ادامه می دهد: تا آن موقع زیاد توجه نمی کردم به این برندها اما بعد از مدتی برایم مهم شد و چون تمام خانواده و فامیل همسرم به برند ها اهمیت می دهند من هم مجبورم اینطور باشم. البته می دانم اشتباه می کنم اما نمی خواهم از عروس های فامیلشان عقب بمانم!
تولید بنتون و زارا در زیر زمین!
برخلاف بعضی ها که بالا و پایین شهر را زیر و رو می کنند تا جنس مارک اصل پیدا کنند بعضی ها به اجناسی که مارک تقلبی هم دارند راضی هستند و برایشان فرقی نمی کند این اجناس در یک دخمه سه در دو برچسب بخورد یا از کشورهای دیگر به خیابان های شهرمان سرازیر شود. مهم مارک بودن است!
اغلب فروشگاه های مارک دار، لباس های چینی و تایلندی را با عنوان مارک های معروف به فروش می رسانند. این را علی، فروشنده پوشاک برند می گوید و ادامه می دهد: در کشور چین، این قابلیت وجود دارد که خریدار با هر مارکی که مورد نظر اوست لباس را مارک دار کند و خریداران اغلب قیمت لباس های مارک دار را بابت لباس های با مارک تقلبی می پردازند.
برای نمونه شلوارهایی که بعضا در نقاط مختلف همچون پاچه پاره شده اند و خط هایی به شکل سایه روشن که به شلوار زاگ دار معروفند از نقاط مختلف آنها می گذرد. این شلوارها بسته به مارکهایی که فروشندگان از آنها نام می برند بین 70 هزار تومان تا 300 هزار تومان به فروش می رسد.
در این میان خریداران هم از اینکه لباسی با مارک غربی به تن می کنند خوشحالند! این درحالی است که شلوار جینی که در فروشگاههای جنوب شهر به قیمت 70 تا 100 هزار تومان به فروش می رسد در مجتمع های شمال و غرب تهران تا 400 هزار تومان هم مشتری دارد.
البته تولید کنندگان و وارد کنندگان لباس جین برای اینکه سود بیشتری کسب کنند و همیشه نبض بازار را در دست داشته باشند هر چند ماه یک بار اقدام به تغییر مدل ها در فصول مختلف سال می کنند. یک روز شلوارهای زاگ مد است و ماه بعد شلوارهای رادو، راسته و گشاد و یا تنگ و... از سوی دیگر برخی ها نیز بر این مدعا هستند که بسیاری از اجناس و خصوصا لباس هایی که وارد کشور ما می شود یا به دست خیاطان حرفه ای ترکیه با نصب مارک کمپانی های معروف روی آنها تولید می شود و به عنوان جنس مارک دار و اورجینال به فروش می رسد یا در گوشه و کنار همین شهر خودمان داخل تولیدی زیرزمینی دوخته شده و با چسباندن مارک هایی همانند دیزل، شنل و گوچی و... که هر کدام هزار تومان بیشتر قیمت ندارد، بازتولید(!) می شوند و به فروش می رسند و همین باعث می شود که قیمت یک شلوار با آن مارک مثلا 10 برابر شود.
یکی از روش های بسیار پرطرفدار فروشگاههای برند برگزاری حراج های سالانه است که خیل هواداران را به سمت این تولیدات که در اصل و تقلبی بودن آن تردید است، جذب می کند. البته بماند که قیمت برخی فروشگاههای اجناس مارک دار آن قدر بالا و گران است که اگر قیمت ها نصف هم بشود باز سر به فلک می زند.
برای عقب نماندن از این قافله بسیاری از تولیدکنندگان داخلی نیز اقدام به کپی زدن از طرح های خارجی می کنند و به دلیل ترس از فروش نرفتن مدل هایشان آنها را با نام های خارجی به حراج می گذارند .
یکی از این تولید کنندگان در این باره می گوید: بسیاری از اجناس من تولید داخل و با الیاف درجه یک تولید شده است اما چون نام ایرانی بر آن خورده است فروش نمی رود. حتی اگر حراج هم بزنم باز کسی نمی خرد اما کافی است دو مارک تقلبی بر روی آن بچسبانم به سرعت طرفدار پیدا می کند. نمی دانم امسال که سال حمایت از کسب و کار ایرانی است چرا از تولید داخلی و ملی حمایت نمی شود؟ گویا بازار دروغ و تقلب خیلی بیشتر از تولید خریدار دارد.
چه توقعی دارید؟!
خیلی ها تصور می کنند که استفاده از مارک های معروف در اجناس و ملزومات زندگی به خودی خود خطاست اما آنچیزی که امروز بیش از پیش این مسئله را خطا نشان می دهد تسری و رشد قارچ گونه اجناس برند در زندگی ما آدم هاست که این فرهنگ را نسل به نسل منتقل هم می کنیم و این در دراز مدت تاثیرات منفی خودش را در سبک زندگی آدم ها هم می گذارد.
حسین افشاری، روانشناس، تمایل بی حد و حصر به خرید اجناس مارک در میان قشر جوانان را این گونه تشریح می کند: خرید اجناس مارک آن هم بدون مرز به یک معضل اجتماعی در بین برخی جوانان مبدل شده است. این افراد برای اینکه از دیگر همسالان خود عقب نمانند به چشم و هم چشمی روی می آورند و هر کس سعی دارد به طریقی گوی سبقت را از دیگری برباید و در این مسیر در برخی از موارد تمام حقوق یک ماهه خود را برای خرید اجناس مارک دار هزینه می کنند.
متاسفانه این مسئله وقتی تبدیل به بحران می شود که مثلا این افراد توجهی به نوشته ها و یا زیبایی لباس ندارند البته بین لباس خارجی با کیفیت مارک دار و لباس هایی که تنها مارک دارند تفاوت زیادی است که متاسفانه جوانان ما بیشتر به مارک دار بودن توجه دارند که این مسئله ناشی از کمبود توجه و نوعی ضعف هویتی است.
وی اضافه می کند: فرد با خرید اجناس می خواهد که دیده شود. لباسهایی که عمدتا ارزش مادی چندانی ندارند اما به واسطه نام شرکتی معتبر و یا شهرت تولید کننده های خارجی، ارزشی چند برابر یافته و متاسفانه نوجوانان و جوانانی که در هویت یابی دچار مشکل هستند برای تهیه و تامین این دسته از لباس ها، کفش ها، ساعت ها و ... حاضرند مبالغ هنگفتی را پرداخته و آن را استفاده کنند.
به اعتقاد بسیاری این کشش و میل به خرید اجناس مارک دار با برندهای معروف آن هم با قیمتهای گزاف به دلیل نوعی سرخوردگی درونی و فرو ریختگی هنجارها و ارزش هایی است که باید از درون خانواده و نظام تقویت می شد و وقتی خود خانواده ها تمایل عجیبی به خرید اجناس مارک دار دارند بی شک این فرهنگ به فرزندان هم منتقل می شود.
شاید تا وقتی مسئولان محترم نهایت دغدغه شان برگزاری همایش، چاپ کتاب 600 صفحه ای، برگزاری جلسات مختلف، راه اندازی سایت و... با محوریت «شعار» حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی است نباید انتظار داشت در این وانفسا جوان و خانواده ایرانی هیچ محلی به تولید ملی بگذرد و فقیر و غنی به خاطر عقب نماندن از این ماراتن نفسگیر برند بازی، متوسل به هر کار که نهایتا ختم می شود به خداحافظی با تولید ملی شوند و بازار اجناس وارداتی را در داخل کشور، گرم کنند.
حرف اول
فروردین ماه امسال، کمی بعد از سال تحویل: «این تفاخر غلطی است که ما مارک های خارجی را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره، در خوراکی هایمان ترجیح بدهیم به مارک های داخلی در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستان ها تولید می شود، می برند مارک خارجی می زنند، بر می گردانند. اگر همین جا بفروشند ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را همان کت و شلوار را همان دوخت را انتخاب می کند، این غلط است» این دغدغه رهبر انقلاب هم نشان از آشفته بازار تبلیغاتی است که ذهن نسل ما را هدف گرفته و کیفیت را فدای برند کرده است. برندهایی که واقعا همیشه بهترین نیستند و همیشه هم اولویت ندارند.
داستان برندبازی که از مظاهر اصلی مدرنیسم مهاجم به فرهنگ ایرانی است، اول از همه قدرت تعقل را از آدمی می گیرد و او را از مغز به چشم می رساند و بعد...راستی حواسمان هست که اصلاح و مبارزه با این پدیده معاصر را اول از خودمان شروع کنیم؟ جنس خوب بدون مارک را تهیه و استفاده کنیم و...
منبع خبر :باشگاه خبرنگاران - http://www.yjc.ir/fa/news/4117837