«اصطلاح(نظم نوین) را اولین بار میخاییل گورباچف (آخرین نخست وزیر شوروی) در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1988م. به کار برد؛ ولی، پس از این که جرج بوش پدر (رئیسجمهور أسبق آمریکا) درسال 1991 در سخنرانی خود خطاب به کنگره، از عبارت «نظم نوین جهانی» استفاده کرد، این اصطلاح بر سر زبانها افتاد و تحلیلگران به بررسی آن پرداختند».
پیرامون کیفیت و ویژگیهای نظم نوین، دیدگاههای مختلفی وجود دارد: برخی، نظم نوین را نقشه ایالات متحده برای نظم دادن به جهان پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری میدانند. در این نگرش حفظ ارزشهای آمریکایی و برتری آمریکا مور تبلیغ قرار میگیرد. سیاست آمریکا در به دست گرفتن رهبری جهان، استفاده از ابزارهای استقرار دموکراسی، رعایت حقوق بشر، حاکمیت اقتصاد بازار و ... است. آمریکا تلاش میکند تا دیگر کشورهای قدرتمند را به عنوان بازیگران درجه دوم در صحنه بینالمللی وارد سازد.
چامسکی (نظریه پرداز آمریکایی) با تأیید موارد بالا بر اهمیت قدرت اقتصادی در نظم نوین تاکید میکند و اظهار میدارد که:
«چون آمریکا قادر به رقابت با دو کانون عمده اقتصادی یعنی ژاپن و اتحادیه اروپا نیست، به ناچار سعی میکند مسایل جهانی و نظم موردنظر خود را با ابزاهای نظامی حل و فصل کند و بدین ترتیب درگیر مجموعهای از مناقشات منطقهای و جهانی خواهد شد».
برخی دیگر از تحلیل گران که نگرش مثبتی به نظم نوین جهانی دارند در بیان ویژگیهای ان بر تمرکز گرایی قدرت در صحنه بینالمللی و وجود مراکز متعدد قدرت (ایالات متحده، اروپا، چین، ژاپن، روسیه، هندوستان و کشورهای در حال توسعه) تأکید میکنند. از نظر آنها برتری قدرت اقتصادی و فنی بر قدرت نظامی، از ویژگیهای بارز نظم نوین است. در نظم جدید، سازمانهای بینالمللی و منطقهای و شرکتهای چند ملیتی اقتصادی، نقش پررنگ تری ایفا خواهند کرد و مسایلی چون ریشهکن کردن فقر، گسترش آزادیها، مسایل محیط زیستی، مورد توجه قرار خواهد گرفت. در جهان آینده اعضای جامعه وابستگی متقابل بیشتری به هم خواهند داشت و شهروندان به همان نسبت مسایل ملی و منطقهای، به مسایل جهانی هم واکنش خواهند داد. «در این جهان، حاکمیت دولتها تعدیل شده و گروههای مدنی و سازمانهای غیردولتی بر امور حکومتی موثر خواهند بود».
در پایان، باید به این نکته اشاره کرد که به عقیده اکثر تحلیلگران، نظم جدید هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده و ما در حال حاضر در دوره انتقال به نظم نوین به سر میبریم.
منابع:
1. کاظمی، علیاصغر؛ پایان سیاست و واپسین اسطوره، بی جا، نشر قومس، 1381، چاپ اول، ص 184.
2. همان، ص 192.
3. سیفزاده، حسین؛ اصول روابط بینالملل، تهران، نشر میزان، چاپ سوم، 1382، ص 214-191.
4. اتوتایل، ژئاروید و سیمون دالبی و پاول روتلج؛ اندیشههای ژئوپلیتیک در قرن بیستم، محمودرضا حافظ نیا و هاشم نصیری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه، 1380، ص 259-133.