مظلومیت !!!
طی چند سال اخیر یکی از مهمترین عواملی که بعنوان مانعی جدی در مسیر احیای فرایض امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ، نقش مهمی را در مظلوم ماندن ای فرایض ایفا نموده است ، عدم حمایت مسئولان امر به آمران به معروف و حتی بعضا تنبیه و مجازاات عناصر مؤمن و متدین در مسیر اجرای این واجب الهی است !
نتیجه تداوم چنین روندی نیز ، تسلط فساد و حاکمیت بی بند و باری بر فرهنگ جامعه خواهد بود که در تازه ترین نشانه های این تسلط ، حمله ی اشرار و عناصر بی بند و بار به دو روحانی در تهران و نابینا ساختن یکی از این عزیزان را می توان ذکر کرد :
* در دهم اردیبهشت ماه ، حجت الاسلام مصطفوی که از سادات معظم و وعاظ و روحانیون با سابقه تهران بوده و قریب به 43 سال است که مردم شرق تهران از منابر ایشان بهره می برند ، پس از عبور از کنار یک زن بد حجاب و پسر همراهش ، مورد فحاشی آنها قرار گرفته و با ضربه مشت پسر مذکور ، چشم ایشان نابینا و تخلیه می شود .
* حجت الاسلام فروزش نیز در خرداد ماه سال جاری با لباس روحانیت اقدام به کمک به دختری می کند که در حال ربوده شدن در اصلی ترین خیابان تهران بوده و پس از حمله اوباش ، چشم ایشان به شدت صدمه می بیند و ...
متاسفانه از این نمونه ها برای عناصر دلسوز و متدین ، بار ها اتفاق افتاده و در این موارد نیز ، جز خبر رسانی چند رسانه مذهبی ، موضوع ، از اصل و اساس مورد بی توجهی مسئولان و صدا و سیما قرار گرفته است و در هیاهوی رسیدگی به فوتبال و دستمزد مربی فلان تیم فوتبال و نمایش بزرگترین ساندویچ دنیا و ... به هیچ انگاشته می شود .
اخیرا نیز یکی از خواهران معلم نمونه و متعهد در یکی از دبیرستان ها با حکم قطعی آموزش و پرورش ، از سیستم این وزارت خانه اخراج شد و دلیل اصلی آن نیز تبعات ناشی از اقدام این معلم دلسوز به امر به معروف و نهی از منکر در محیط کار بوده است .
ایشان چند سال قبل - در دوران اصلاحات – در حین اجرای یک برنامه غیر شرعی در دبیرستان دخترانه محل کار خود راساً اقدام به جلوگیری از پخش موسیقی های تند و رقص برخی افراد نموده است و همین عامل باعث شده است که در طی 7 سال پس از آن ، بارها به هیئت تخلفات اداری کشانده و احکامی نظیر سه سال تبعید به خارج از مرکز استان و ... برای وی صادر شده است و هرچند در هیئت تجدید نظر رای بر برائت ایشان داده شده است ، اما این برائت هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت و تبعات این ماجرا که منجر به عدم حضور ایشان در محل کارش شده بود ، باعث شد در اقدامی عجیب ، طی چند روز گذشته ، رسما حکم باز خرید وی صادر و قطعی گردد .
در قسمتی از نامه این آمر به معروف مضلوم آمده است :
« ... 7 سال است که از آن ماجرا می گذرد و من پی در پی با پرونده ای زخمی از دوران اصلاحات با وجود تمام برجستگی های علمی مورد هجوم افراد غیر مسئول هستم ... 2 سال قبل به جرم تلاش موفق برای چادری کردن دانش آموزانم و اجرای نماز جماعت باشکوه و جلوگیری از پخش موسیقی مبتذل در مدرسه ، توسط نظرات مخالف و تند ، خانه نشین شدم و وقتی اعتراض کردم ، آنچنان بر من تاختند و با فریاد و توهین و تحقیر و نامه نگاری سرکوبم نمودند که صدایم در گلو خفه شد و خانواده ام هم آسیب دید ...
مثل یک زندانی مرا پاس می دادند و گاهی برای سبک کردن شخصیتم ، مرابه مدارسی می فرستادند که معلم ریاضی داشت و من مجبور می شدم بیکار در دفتر بنشینم ... من که در تدریس ریاضی بیشترین درصد قبولی دانش آموزانم را داشتم ، همانند یک مهره سوخته و فراموش شده به گوشه ای رانده شدم و اکنون هم به جرم دفاع از مقدسات اخراجم کرده اند ...
ای کاش دستی باریم مانده بود تا رهبر مظلومم را یاری کنم ... »
آیا وقت آن نیست مسئولان محترم برای پایان بخشیدن به این روند نا مبارک کاری بکنند ؟؟؟