خاورمیانه جدید
چند سال قبل طرحی در سایت وزارت دفاع آمریکا به قلم "رالف پیترز" منتشر شد که درباره خاورمیانه جدید بود. آمریکا طرحی برای تبدیل خاورمیانه به چیزی که خودش میخواست داشت تا این منطقه مهم جهان را در کنترل خودش در بیاورد. حمله به عراق، افغانستان، نابودی حزب الله لبنان و حماس بخشی از این طرح آمریکا بود، اما به قول قدیمی ها "شتر در خواب بیند پنبه دانه"
در این چند سال خاورمیانه بزرگترین اتفاقات دنیا را شاهد بود، آمریکا به افغانستان و عراق حمله کرد، اما این کشورها باتلاقی برای آمریکا شدند. اسرائیل به لبنان حمله کرد تا حزب الله را نابود کند، اما در جنگ ?? روزه شکست سختی خورد. بعد هم اسرائیل به غزه حمله کرد، اما در جنگ ?? روزه باز هم مجبور به عقب نشینی شد. همه میدانستند که روح انقلاب اسلامی در وجود حزب الله و حماس وجود دارد که باعث شد صهیونیستها را شکست داده و سر جایشان بنشانند.
اتفاقات در همین جا تمام نشد، بلکه داستانی که آمریکا شروع کرده بود، ادامه پیدا کرد؛ اما نه به دست آمریکا بلکه به دست مسلمانان منطقه.
بزرگترین قدرت آمریکا در خاورمیانه حکومتهای دست نشانده هستند. "بن علی" و "حسنی مبارک" از جمله آن حاکمان دست نشانده آمریکا در منطقه بودند که از سوی مردم فراری شدند.
حکومت کشورهایی مثل یمن، عربستان، اردن، کویت، الجزایر و… از حمایتهای ویژه آمریکا بهره میبرند تا همچنان بتوانند مردم مسلمان منطقه را در خواب نگه دارند، اما موج بیداری اسلامی در خاورمیانه به راه افتاده است و هر روز بیشتر از قبل در برابر حاکمان ظالم ایستادگی کرده و آنها را بیرون میکنند تا بتوانند با باورهای اسلامی در برابر زور گوهای عالم بایستند.
جریان مقاومت در برابر کفر و ظلم در مسلمانان بیدار شده است. حالا ملتها بیدار میشوند تا صدها سال حکومت استعمارگران در منطقه را پایان بدهند. بی جهت نیست که غربیها از بیداری اسلامی به وحشت افتادهاند، چون با بیدار شدن مسلمانان دیگر آنها نمیتوانند مردم خاورمیانه و حتی مردم جهان را استعمار کنند.
مقام معظم رهبری خاورمیانه جدید را یک خاورمیانه اسلامی و انقلابی نامید که بر خلاف برنامه ریزی غربیها درباره خاورمیانه است. به اعتراف غربیها این انقلابها ادامه انقلابی است که در ?? بهمن سال ?? در ایران پیش آمد و به زودی در بیشتر کشورهای عربی اتفاق خواهد افتاد.
انقلاب مردم تونس و مصر به همه جهانیان امید داد که آنها هم میتوانند در برابر حکومتهای دست نشانده غرب بایستند و سرنوشتشان را در دست خودشان بگیرند.
منبع : رد پا
مسلمانان به زودی برای آزادی قدس قیام میکنند + فیلم
یک خاخام صهیونیست چندی پیش در جمع تعدادی از جوانان صهیونیست درباره قیام قریبالوقوع مردم مسلمان علیه اسرائیل هشدار داد.
وی در این سخنان که از سوی جوانان فلسطینی در شبکه اجتماعی اینترنتی فیس بوک منتشر شده است و ترجمه آن در زیر خواهد آمد، به وضوح هراسی که به جان مقامات اسرائیلی افتاده است، به تصویر میکشد و تصریح میکند که میلیونها مسلمان به زودی راهی قدس میشوند تا مسجدالاقصی را آزاد کنند.
ترجمه این فیلم:
خاخام یهودی انقلابهای عربی را تشریح میکند.
در پی انقلابهای عربی، ترس و نگرانی درباره سرنوشت رژیم صهیونیستی بر سران و محافل اسرائیل حاکم شده است... این فیلم را که این خاخام صهیونیست در آن بهروشنی ترس و وحشت خود را از پیشروی مسلمانان به سوی فلسطین، تشریح میکند، مشاهده کنید.
خاخام صهیونیست:
کاملا روشن است که طناب دار به دور گردن ما تنگتر و تنگتر میشود. کشورهای اطراف ما خواستار ساختار دموکراتیک هستند ولی حقیقت این است که آنها میخواهند از دست دیکتاتورها خلاص شوند و گمان نکنید که آنچه پیش خواهد آمد بهتر از اکنون خواهد بود. [انور] سادات [رئیس جمهور اسبق مصر] جای [جمال عبد الـ] ناصر آمد و حسنی مبارک جای سادات و چون وی نخواست مانند دو رئیس جمهوری پیشین خود [مردم را] بکشد [تلاش کرد که] خواست حکومت خود را موروثی کند [ولی مردم علیه او قیام کردند]...
جمله هشدار آمیز روی فیلم: این خاخام تلاش میکند تشریح کند که رئیس جمهوری آینده مصر نیز دیکتاتور خواهد بود... "مهـم"... اکنون به این قسمت از سخنان این خاخام گوش فرا بدهید:
ای قوم یهود! میدانید که منطقه اطراف ما به شدت میلرزد و اگر تا الان تصور میکردید که این انقلابها از ما دور است و ما از دور نظارهگر خواهیم بود، سخت در اشتباهید چون اگر رژیمها تغییر کند و اسلامی شود، آن وقت مشکل بسیار بزرگی خواهیم داشت.
چه کسی خاطرش هست زمانیکه گفتم "ما چه خواهیم کرد اگر میلیونها مسلمان تصمیم بگیرند به سوی ما پیشروی کنند". البته خوب میدانید که گرداگرد ما نیم میلیارد مسلمان زندگی میکند. مشاهده کردید که ارتش از مهار نیم میلیون مسلمان [حزبالله در جنگ 33 روزه] عاجز ماند... حال [با میلیونها مسلمان] چه کنیم؟!!
در مصر دیدید که تظاهرات مردم میلیونی برگزار شد و تعداد آنان به دو میلیون نفر رسید. در این تظاهرات مصریها چه گفتند؟!! آنها میخواهند به سوی قدس پیشروی کنند. با پای پیاده... میخواهند قدس را آزاد کنند.
صحرای سینا از لحاظ جغرافیایی کمی از ما دور است ولی چه اتفاقی خواهد افتاد اگر میلیونها مسلمان از کرانه [باختری] و دیگر مرزها به سوی ما پیشروی کنند؟ چه خواهند گفت؟... میگویند مرک بر اسرائیل سپس به سوی قدس حرکت میکنند و حاضرند میلیونها شهید هم بدهند. "ایـن تـازه آغـاز ماجـراست"
در انتهای این فیلم به تاریخ فراخوان برای قیام مردم فلسطین تحت عنوان "انتفاضه سوم فلسطین" در تاریخ یکشنبه 15 می امسال (25 اردیبهشت) اشاره میکند.
برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید.
منبع : منجی بشریت
تحلیل های نادرست ما
یکی از اشتباهات بزرگ ما بعنوان افراد معتقد به نظام جمهوری اسلامی این است که گاهی در تحلیل هایمان دچار اشتباه می شویم، به گونه ای که تصور می کنیم هر چیز را که در ذهن داریم باید علنی و آشکار کنیم. چه بسا ممکن است گاهی درست و گاهی اشتباه باشد.
علنی نشدن تحلیل ها به معنای سکوت و رضایت و چشم پوشی بر اشتباهات نیست، بلکه گاهی به معنای همراه نشدن با جریانی است که از قضا موضعگیری ما را میخواهد!
یک عنصر انقلابی و مدافع ولایت باید هوشیار باشد و با بصیرت به اطراف خود بنگرد و مانند شطرنج بازی ماهر تا چند مهره بعد خود را پیشبینی کندو بعد وارد میدان تجزیه و تحلیل شود که در غیر این صورت ابتکار عمل را به دشمن داده است.
احساسات را باید زیر پا گذاشت و با عقل و منطق مسائل را دنبال کرد.
در تحلیل هایمان باید حق را در نظر بگیریم و به ناحق سخن نگوییم، چرا که ممکن است اجر کسانی در این میان ضایع شود و کارها و خدمات شبانه روزی آنها بی دلیل نادیده گرفته شود.
سخنان امروز رهبر معظم انقلاب اشاره به این نکته مهم بود که دلسوزان داخلی به آشوب و جنجال دامن نزنند، چرا که نظام مقتدر است و رهبر هم در مقابل هرگونه انحرافی خواهد ایستاد.
گزیده ای از سخنان مهم مقام معظم رهبری در دیدار با مردم فارس:
"عرض من به عناصر داخلى، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانى که در داخل با مسائل تبلیغاتى سر و کار دارند، این است که سعى کنند به این آشفتگى کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکى از آن طرف، یکى از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، براى هیچ و پوچ، چه لزومى دارد؟"
"نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدرى است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبرى هم که بندهى حقیر هستم با همهى حقارت، خداى متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستادهایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود."
منبع : www.monjiebashariat.parsiblog.com
فراماسونری جدید در چه پوششی می آید؟
با عرض سلام و روز بخیر خدمت تمامی بازدیدکنندگان عزیز،در ادامه سلسله مباحث شناخت تشکیلات و اهداف فراماسونری، امروز با مطلبی با عنوان "فراماسونری جدید در چه پوششی می آید؟" به روز شده ایم، انشاالله که مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد.
امروز برخی از افراد آگاهانه یا ناآگاهانه ادبیات فراماسونری را باز تولید میکنند و از یک سو از ملیت ایرانی سخن میگویند و از سویی دیگر میخواهند انسان را جای خداوند بنشانند. مبادا روزی از خواب غفلت بیدار شویم که دیگر به خواب ابدی رفته باشیم! سرشت فراماسونری به دلیل مدیریت آن از سوی ابلیس، میل به استکبار و تمامیتخواهی دارد.
یکم) امام خود را بشناسیم
«أصْبَغبننُباته» میگوید: امیرمؤمنان علی علیهالسلام، به ما امر فرمود که از کوفه به مدائن برویم. روز یکشنبه بهراهافتادیم. در میان راه، از میانما «عمْرو بنحریث» و «أشعثبنقَیْس» و «جَریر بنعبدالله بَجَلی» با پنج نفر دیگر جدا شدند و راه خود را به سویحیره کج کردند و به ما گفتند: چون روز جمعه فرا رسد ما در مدائن به علی(ع) میرسیم و قبلاز آنکه مردم برای نماز جمعه مجتمع گردند میآییم تا نماز را با علی بخوانیم.
آنها به دیاری رسیدند که به آن «خَوْرنق» و «سَدیر» میگفتند. آن هشت نفر در خورنق یا سدیر در وقت ظهر نشستند و به خوردن ناهار مشغول شدند. یکضب (سوسمار) از جلوی آنها گذشت. آن را صید کردند. عَمرو بنحریث، دست سوسمار را باز کرد و (با لحنی تمسخرآمیز) بههمراهانخود گفت: با این سوسمار بیعتکنید. این امیرالمؤمنین شماست. آن هشت نفر با آن سوسمار بیعت کردند و سپس آن را رها کردند و خودشان از آنجا به مدائنکوچ کردند و گفتند علیابن ابیطالب چنین میپندارد که از علم غیب اطلاع دارد. ما اینک او را از امارت مؤمنان، خلعکردیم و به جای او با سوسماری بیعت کردیم.
آنان روز جمعه به مدائن رسیدند و در هنگامیکه أمیرالمؤمنین علیهالسلام بر بالای منبر خطبه میخواند، وارد مسجد شدند. حضرت فرمود: رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم، برای من احادیث بسیاری را به راز گفته است که در هر حدیثی از آن احادیث، دری است که از آن یک در، هزار در دیگر گشوده میشود. خداوند تعالی در کتاب عزیز خود میگوید: «یَوْمَ نَدْعُو کُل أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ. . . »؛ قیامت روزی است که ما در آن، هر دسته و جمعیتی از مردم را با امام خودشان میخوانیم» (اسرا: 71) و من به خدا قسم میخورم که در روز قیامت، هشت نفر از این امت، محشور میشوند که امام آنها، ضب (سوسمار) است و اگر بخواهم نام آنها را ببرم، میبرم.
در این حال، رنگ از چهرههایشان پرید و بند بند آنها لرزیدنگرفت و عمر و بنحریث از شدت ترس و دهشت، مانند شاخه سعف (برگ درخت خرما) تکان میخورد. (امام شناسی. ج 14. صص 115-114؛ مناقب. طبعسنگیج، ص 421- ؛ بحارالانوار. ج. ص؛ و...)
دوم) آن خضر و این ظلمات
حضرت آیتالله مصباح یزدی(حفظه الله تعالی)، از آن فرزانگان روشن ضمیری است که هر که مراحل سیاست را با او بپیماید، میتواند امیدوار باشد که خویشتن را از خطر گمراهی برهاند. خداوند متعال به سبب «تقوای زیاد»، «علم بسیار» و «صفای زایدالوصف»، به این بزرگوار توفیق داده است که آنچه دیگران در آینه میبینند او در خشت خام و آنچه را دیگران در آینده میبینند او امروز میبیند.
حقیر تاکنون توفیق نداشتهام محضر ایشان را از نزدیک درک کنم، اما به سبب نوع اشتغالات فکری و شغلی به بصیرت و دوراندیشی ایشان یقین پیدا کردهام. هر کس اندک مطالعهای از تاریخ انقلاب اسلامی داشته باشد، میداند که آن بزرگوار سالها پیش از آشکار شدن نفاق گروهک سازمان منافقین خلق، انحراف ایشان را دریافت. به همین روی در برابر برخی از دوستان ساده لوح و مصلحتاندیش مقاومت کرد و حاضر نشد از این سازمان که مکتبش اسلام امریکایی و امامش هوای نفسانی بود، حمایت کند.
آیتالله مصباح یزدی، در آغاز راهی که سازمان منافقین انقلاب و مدعیان اصلاحات برای براندازی نظام در پیش گرفته بودند، ماهیت اومانیستی آنها را گوشزد کرد و در سلسله درسهایی که در نماز جمعه تهران ارائه میداد، مرزهای فکری جمهوری اسلامی مبتنی بر اسلام ناب محمدی(ص) را تبیین کرد. سالها پس از این سلسله درسها بود که محمدرضا خاتمی دبیر کل حزب مشارکت، در پاسخ به نامه دوم حبیبالله عسگراولادی پرده از ماهیت سکولار اصلاحطلبان برداشت و به صراحت اعتقاد این حزب به «تفکیک نهادهای دینی از نهادهای سیاسی» را اعلام کرد. اصلاحطلبان اما به جای پذیرش همگامی با حضرت آیتالله کوشیدند آن بزرگوار را منکوب کنند.
شبپره گره وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
راهی که براندازان مدعی اصلاحات پیمودند، بدیهی بود که به فتنه 88 میانجامید و این بداهت را حضرت آیتالله مصباح یزدی دریافته بود. مدعیان دیروز، امروز آنقدر از خط امام(ره) دور افتادهاند که محبت و ولایت لیبرالیسم را با سرسپردگی تمام پذیرفتهاند. اکنون دیگر آنها پیوند سببی و نسبی خود را هم با حضرت امام(ره) گسستهاند.
فراماسونری، دجال آخرالزمان
1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه)، چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
5 – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
9 – چرا عراق اشغال شده است؟
10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
13 – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم ؟! مأموریتی الهی می داند؟
14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟
آیا 13 عدد نحسی است ؟؟؟
ابتدا باید به این نکتهی بسیار مهم توجه نمود که تکثر و بالتبع اعداد و شمارش نیز خارج از خلقت خداوند متعال نمیباشند و حق تعالی هستی مطلق و خیر محض است و هیچگونه شر، نحوست و یا بدی از او صادر نمیگردد. بلکه هر چه بدی و شر است، حاصل عملکرد خود انسان است. چنان چه میفرماید:
«ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الروم -41)
ترجمه: فساد [تباهی] در خشکى و دریا به علت کارهائى که مردم انجام داده (و مىدهند) ظاهر شده (و مىشود) (چون اینطور است لذا) خداى علیم کیفر قسمتى از اعمالشان را به آنان مىچشاند، تا شاید آنان به سوى (خدا) باز گردند.
منتهی بشر گناهکار نیز مثل ابلیس سعی دارد همیشه گناهش را به گردن اشخاص یا عوامل دیگر بیاندازد. دقت کنیم که معمولاً هیچ گناهکاری، خود را مسئول گناه خود ندانسته و سعی دارد که گناه را به گردن دیگری بیاندازد. لذا شاهدیم که ابلیس و انسان گناهکار، گاهی حتی خدا را مسئول ارتکاب معصیت خود بر میشمرد و گاهی نیز به سراغ حروف یا اعداد رفته است و به قول استاد شهید مرتضی مطهری (ره)، در این میان عدد 13 از همه بدبختتر و تو سری خورتر بوده است!
اما راجع به ریشههای نحس دانستن عدد 13 به نکات ذیل اشاره میشود:
الف – اگر چه در فرهنگ همهی اقوام گذشته و حال (از جمله ایرانیها) خرافات بسیاری وجود دارد، اما نحس دانستن عدد 13، ریشه در خرافات اسلاف یهود و نیز فراماسون دارد و هیچ ربطی به فرهنگ ایران باستان و به ویژه فرهنگ و سنت قدیمی و ملی «عید باستانی نوروز» ندارد.
خرافات وارد شده به دین و فرهنگ یهود نیز، همان خرافات بتپرستان و فرعون پرستان مصر باستان است که هیچ گاه به خدا و حضرت موسی (ع) ایمان نیاوردند، بلکه منافق گونه وارد امت او شدند و سپس زمام امور را به دست گرفتند. به همین دلیل کلیهی باورها و اندیشههای خرافی و انحرافی و حتی نمادهای فراماسون نیز از فرهنگ مصر باستان اخذ شده است.
ب – در فرهنگ شیطان پرستان یهودی شکل، به دلیل حوادث خوبی که برای آنان در روز 13 اتفاق افتاده بود، عدد 13 از جایگاه خوب و مبارکی برخوردار شد و به همین دلیل در نماد فرماسونی که ساختهی همان قوم و فرهنگ است، بر روی عدد 13 تکیه شده است. چنان چه در سمبل اصلی و سیاسی فراماسون، یعنی همان تصویر عقابی که در نمادهای حکومتی اغلب کشورها (مانند آمریکا، آلمان و ...) دیده میشود، در چنگال چپ عقاب 13 برگ و 13 دانه روی شاخهی زیتون (سمبل منطقه فلسطین و بیتالمقدس) که در قرار دادند، و در چنگال راست 13 تیر قرار دادند و بالای سر عقاب نیز 13 ستاره وجود دارد و از همه مهمتر آن که راههای سفید و قرمز سپر (پرچم امریکا) نیز 13 راه میباشد و نهایت آن که طبقهی سیزدهم هرم شیاطی [که امروزه به عنوان سمبل حکومت واحد جهانی مطرح شده و روی یک دلاری نیز درج شده است] همان چشم شیطانی (دجال) قرار دارد.
از این رو در تاریخ هر روزی که به اصطلاح روز بدی برای یهود و فراماسون بود را روز «نحس» برای دیگران اعلام کردند و چون چندین اتفاق در روز 13 افتاد، 13 را عدد و روز نحسی برای دیگران اعلام کردند تا القا کنند نحوست هر آن چه بر علیه یهود و فراماسون اتفاق افتد، دامن دیگران را میگیرد. به عنوان مثال گفتند: فاجعه دستگیری و اعدام تعداد کثیری از زائران بیت المقدس (یهودیها) در جمعه 13 اکتبر سال 1307 اتفاق افتاده است و برای هر کشوری حادثهای در مظلومنمایی یهودیها تعریف و تحریف کردند.
پ – روز سیزده به در نیز یک ریشه در فرهنگ ایرانی و یک ریشه اقوال یهودی دارد:
- در فرهنگ ایران باستان و عید باستانی نوروز، چون در آن زمان فرهنگ طبقاتی بسیار ظالمانهای حاکم بود و حتی طبقهی کشاورزان و کارگران اجازهی تحصیل نداشتند، جشن آغاز سال جدید نیز طبقه بندی شد. 5 روز اول مخصوص درباریان، مؤبدان زرتشی و نظامیان بود. 5 روز دوم مخصوص تجار، کبائر، خانها و متمولین سرشناس بود و 3 آخر به ملت بیچاره (عوام) که همان قشر کشاورز، دامدار، کارگر و ... اختصاص داشت و در روز 13 که جشن به پایان میرسید، این قشر سوم به بیرون از شهر رفته و 7 سینی (هفت سین) از غلات را که سبز کرده بودند در مقابل خورشید به آب میریختند تا برکت سالشان زیاد شود. در واقع احترامی به عوامل رونق کشاورزی، یعنی زمین و بذر – آب و خورشید میگذاشتند.
اما در تاریخ یهود (کتاب تلمود) چنین آمده است که در زمان خشایار شاه، معاون یهودیاش به نام «مردخای» فتنهای میکند تا برادرزادهی خود را به جای همسر شاه، ملکهی دربار کند. این برادرزادهی یهودی که با جادو و جنبل خود را در چشم شاه جای کرد، هاداسا نام داشت که سپس نام خود را به «استر» تغییر داد.
او پس از ورود به دربار سعی کرد تا یهودیان را به دربار نفوذ داده و به سمتهای بالا بگمارد. وزیر خشایار به نام «هامان» از این توطئه آگاه میشود، اما بی خبر از آن که این زن برادرزادهی مردخای است، علیه مردخای با او صحبت میکند. مردخای که از فاش شدن توطئهاش بر علیه خشایار آگاه می شود، فتنهای دیگری تحت عنوان از میان برداشتن مخالفان شاه ترتیب میدهد که طی آن هامان و 77 هزار ایرانی دیگر کشته میشوند. این واقعه در شب 13 فروردین اتفاق میافتد و در روز 13 مردم برای نجات خود به دشت و بیابان فرار میکنند.
البته ظاهراً چنین تاریخی در ایران باستان، هیچ سندیتی به جز همان اقوال و کتب یهودی که اغلب دروغ است ندارد. ولی رفتن مردم در روز 13 به طبیعت به عنوان ارزش گذاشتن به طبیعت – که امروزه در جهان رواج یافته و حتی به عنوان یک حزب سیاسی بینالمللی (حزب سبز) مطرح شده است – سندیت دارد.
نتیجه آن که نه عدد 13 و نه هیچ عدد، حرف یا روزی نحس نیست، بلکه هر چه نحوست است در عمل بشر است. به قول استاد شهید مطهری (ره): وقتی با اعمالمان، با زبونی در مقابل نحوساتی چون اسرائیل، اهل عذاب هستیم، روز اول فروردین ما نیز نحس است و برای بیرون رفتن از نحسی نیز باید از این افکار و رفتارهای زشت خودمان بیرون بیاییم. با سبد در آب انداختن نحسی از انسان بیرون نمی رود.
منبع : آئین 1
انقلاب جهانی اسلام و اصلاحات در سوریه
پیشنوشت
نزدیک به دو ماه است که تغییرات و تحولات در ساختارهای سیاسی و حکومتی کشورهای عربی آغاز شده است. تغییرات و تحولاتی که در نگاه اکثر صاحبنظران به موج بیداری اسلامی شهرت یافته است. در این بین کشور سوریه نیز از ورود این موج استثناء نبوده و همانطور که کم و بیش میدانید، تجمعات، درگیریها و حوادثی در این کشور نیز شکل گرفته است.
سوریه به عنوان یکی از کشورهای نزدیک به جمهوری اسلامی ایران در حوزه مسائل سیاسی و بینالملل و همچنین مراودات اقتصادی به شمار میرود و شاید در نگاه اول به نظر برسد که جمهوری اسلامی ایران باید از این تغییر و تحولات در سوریه به شدت نگران بوده و آن را بر خلاف منافع خود بداند.
لازم به ذکر است آنچه در ذیل میآید تحلیلی است مختصر از چرایی حوادث سوریه و بر اساس تحقیقات و دیدههای نگارنده و ارتباطی با مواضع دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران ندارد.
تحولات در سوریه
وضعیت سیاسی و اجتماعی سوریه را باید از وجوه مختلف مورد بررسی قرار داد. حقیقت آن است که علی رغم اتحاد استراتژیک میان ایران و سوریه که خصوصاً با روی کار آمدن بشار اسد عمق بیشتری گرفته است، اختلافات مبنایی و تاکتیکی بین این دو کشور و این دو نظام سیاسی وجود دارد که قابل کتمان نیست.
حزب بعث و تسلط بر کشورهای عربی
حزب بعث در سال 1946 میلادی توسط یک مسیحی و صهیونیست سوریهای به نام میشل عفلق پایه گذاری شد. این حزب از سال 1964 میلادی قدرت را در سوریه به دست گرفت. حزب بعث یکی از احزابی است که تفکر ناسیونالیسم عربی را با تفکر سوسیالیسم ترکیب کرده و همراه با احزاب دیگر در کشورهای عرب که به نامهای دیگری خوانده میشدند اما همگی از سنخ حزب بعث بودند جریان ناسیونال – سوسیالیسم عربی را در مصر، یمن، لیبی و… به قدرت رسانید.
این حزب بعد از سوریه در عراق نیز به قدرت رسید و مجموعهای از کشورهای دارای یک عقیده مشترک را شکل داد. در حقیقت این جریان کپی برداری شده از حزب ناسیونال – سوسیال است که در آلمان به نام نازیسم و در ایتالیا با نام فاشیسم مشهور بود که البته پس از یکسری فعل و انفعالات سیاسی – نظامی توسط اردوگاه سوسیالیزم به رهبری شوروی از سمت شرق و توسط اردوگاه لیبرالیزم به رهبری آمریکا از سمت غرب درهم شکسته شد و حیات آن در اروپا از بین رفت.
منبع : بچههای قلم
دوباره نفت بر روی آتش ریختند و خاکستر به باد سپرده عده ای فراموش شده را برای بار دیگر زنده کردند. این روزها دوباره منافقین یعنی همان لکه ننگین تاریخ چند ساله ایران در صدر اخبار خبرگزاری ها قرار گرفته است ولی روزگار را می بینید سیب سرنوشت را که وقتی به آسمان تقدیر پرتاب می کنید چنان چرخ می خورد که این قاتلین و خونخواران جوانان برومند ایران شده اند محبوب و محجوب عده ای وطن فروش؛ همان هایی که دم از خط امام می زنند و با سلطنت طلبان سر یک سفره می نشینند همان جمهوری ایرانی ها یا به عبارت دیگر منافقین اپدیت شده ...
برای رصد اخبار سبزها سری به خبر گزاری هایشان زدم و با جمله ای عجیب رو به رو شدم : "به اشرف حمله کردند، آنها هر چه باشند انسان اند کمکشان کنید رسانه شمایید ..."
آری، درست می گوید، "انسان" واژه مقدسی است که لقب خلیفه اللهی را به دوش می کشد؛ به راستی سایه سنگین این منافقین که سال ها سبب رعب و وحشت خانواده های ایرانی چه در قلب شهرهای بزرگ یا لب مرزها بودند، کسانی که هزاران انسان را به خاک و خون کشیدند، امروز با اقدام درست و بجای دولت عراق رو به رو شدند؟
زمانی که آمریکا به عراق حمله کرد حامیان تروریست دغدغه به خطر افتادن موقعیت گروهک مجاهدین را داشتند گروهکی که روزی امریکا بانی تولد او بود مولودی برای نابودی و ناامنی ایران و انقلاب اسلامی.
پادگان اشرف یک دنیا حرف های نگفته است از نخفت و سیاهی بسیار. محل پرورش موجوداتی دو پا برای قتل عام انسان ها، فرقی نمی کند هر که می خواهد باشد، مهم این است که تروریست های دست پرورده غرب اند برای نابودی بشر.
اینها قاتلین شهیدان بزرگوار همچون بهشتی و مطهری، باهنر، مفتح، شهدای محراب و هزاران لاله های سرخ هستند که مظلومانه به شهادت رسیدند.
آخرین لانه کفدارها اشرف است که باید از روی زمین برچیده شود ولی جذابیت این ماجرا در همین جا باقی نمی ماند سبزهایی که مدعی سینه چاکی ایران بدون اسلام هستند و دلشان برای مردم ایرانی قنچ می رود این روزها برای دشمنان درجه یک همین مردم فریاد کمک و دادخواهی سر می دهند؛ کسی نیست بگوید لامذهب ها فراموش کرده اید ظلم هایی که این منافقین به مردم مظلوم کردند؟ آیا پیکان جنگ هشت ساله ای که خود میرحسین آن را کارنامه درخشان خود می داند، با کمک همین برادر مسعود و خواهر مریم تیزتر نشد؟ آیا سربازان راه حق که به جبهه ها می شتافتند در راه خانه به دست همین مزدوران ترور نمی شدند؟ کسی نیست بگوید ای کسانی که امروز از نابودی منافقین کوردل ناراحت شده اید و جیغ و داد سر می دهید، مگر فراموش کرده اید که امنیت امروز کشور ما به برکت خون همین شهداست؟ چرا با پایمال کردند خون این شهدا و با بستن چشم خود بر روی حقیقت دست کثیف خود را با یاری رساندن به آنان کثیف تر می کنید؟ ای مدعیان خط امام، امروز را به خاطر بسپارید و عاشورا را یادآور شوید که شما هم امروز از جایی تغذیه می شوید که روزی همین منافقین تغذیه می شدند؛ آلت دست آنان هستید، سرنوشت این جماعت را ببنید و عبرت بگیرید ببنینید آینده خود را که همچون کیسه ای زباله زیر چرخ نفرت مردم له خواهید شد.
اسلام پیروز است منافق نابود است ...
منبع : بچه های قلم
شناسایی نقشه نهایی آمریکا برای مقابله با ایران
در این مقاله مطالب ویژه ای راجع به افول نظام استکباری گفته شده است که عوامل قبلی و اسبق دیپلماسی کشور ضمن واکنش شدید آن را به (استراتژی باغ وحش)تشبیه و افول نظام امریکائی را در ده سال اخیر غیر قابل امکان دانستند و علیرغم آن که تمامی پیش بینی های علمی آن بر مبنای استراتژی حضور مستقیم طراحی گردیده بود از هرگونه چاپ و انتشار آن خودداری کردند.
در این مقاله مطالب ویژه ای راجع به افول نظام استکباری گفته شده است که عوامل قبلی و اسبق دیپلماسی کشور ضمن واکنش شدید آن را به (استراتژی باغ وحش)تشبیه و افول نظام امریکائی را در ده سال اخیر غیر قابل امکان دانستند و علیرغم آن که تمامی پیش بینی های علمی آن بر مبنای استراتژی حضور مستقیم طراحی گردیده بود از هرگونه چاپ و انتشار آن خود داری کردند. در این مقاله که نظریات آن در سال 83 تدوین و در سال 85نیز مجددا برای تدوین راهبردی ارائه گردیده است به طرزی عجیب تغییرات رژیم های جهانی پیش بینی گردیده است و راه های مقابله با آ ن نیز ذکر شده است ضمن آن که به راحتی صحت پیش بینی ارائه شده در سیاست امریکائی تغییر رژیم (regime change) چه با براندازی نرم و چه با زور را در آن ملاحظه می نمائید.
مقدمه:
---------
پس از نبردهای آمریکا علیه کشورهای خاورمیانه به بهره گیری از روی دادن حوادث یازدهم سپتامبر سال 2001 آمریکا و جهان که منجر به تغییرات اساسی در نظام سیاسی خاورمیانه به ویژه در عراق و افغانستان گردید، چشمان تمامی سیاستمداران جهان به یک نکته معطوف بود که سرانجام ایران که در مثلث شیطانی معرفی شده از سوی رئیس جمهوری آمریکا جایگاه ویژه ای داشت چه خواهد شد؟
عده ای با مفروضات نه چندان واقع گرایانه ای مانند تکیه بر تماسهای مختصری که بین اعضاء دیپلماتیک دون پایه ایرانی و امریکائی برقرار می گردید و یا همکاری بین نیروهای نظامی ایران با نیروهای ائتلاف در جنگ افغانستان و عراق، سرنوشت ایران را در این قائله فارغ از دشمن و جدال مغلطه آمیز سیاسی و یا نظامی دانسته و نتایج بحرانهایی چون بحران هسته ای در سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران را حاصل اختلافات تاکتیکی در سیاستگذاری می دانستند که به زعم ایشان بتدریج و با مرور زمان برطرف می گردد.
اما نکاتی چون اختلاف دیرینه امپریالیسم با اسلام شیعی وآزادیخواه، وجود یک کانون گسترش یابنده اسلام شیعی در ایران، وجود مراکز نظامی ضد آمریکایی چون سپاه پاسداران انقلاب و اسلامی و بسیج سپاه و یا شکل گرفتن حرکتهای مردمی و نیروهایی با عنوان استشهادی، وجود منابع غنی نفت وگاز، اختلاف عمیق سیاسی و شکاف استراتژیک بین منافع آمریکا در منطقه با سیاستهای راهبردی ایران مواردی نبودند که آمریکا بتواند به سادگی از آن عبور نماید. این طبیعی بود که امریکا پس از گذار از یک مسیر بسیار پر هزینه از لحاظ جنگ سیاسی، اقتصادی و نظامی با عراق و افغانستان هم اکنون نمی توانست کانون بحران منطقه ای تولید شده توسط خود را به فراموشی بسپارد وطبیعی است که بسیاری از اقدامات اجرایی و دیپلماتیک آمریکا در خلیج فارس و حتی تا حدودی در کل منطقه خاورمیانه تنها در صورتی قابل پیاده شدن بوده و هست که همکاری تنگاتنگی در این خصوص با نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. این همکاری تنگاتنگ همان چیزی بودکه با توجه به زیاده خواهی و سیاستهای ضد ایرانی امریکا هرگز به وجود نیامد.
آمریکا که کانون فشارهای سیاسی را برای فشار از بالا(سطح بین الملل و جهانی)، بحث انرژی هسته ای قرارداده و با توجه به نگرانی های بین المللی در خصوص توسعه تسلیحات هسته ای با نفوذ بر سازمانهای بین المللی منافذ سیاسی (Politic Pore) خاصی را به نفع خود بوجود آورده بود حتی در دولت اصلاحات نیز نتوانست ایران را به باج دهی وادار کند. لذا آمریکا که نتوانسته بود اریکه فرماندهی منطقه را علیرغم پرداخت هزینه های فراوان در عراق و افغانستان به دست آورد تصمیمی بسیار جدی در اواخر سال 2003 اتخاذ نمود تا طی آن با ایجاد بلوک بین المللی از طریق تحریم های پیش بینی شده در قطعنامه هایی با قالب شورای امنیت سازمان ملل، کنترل فعالیتهایی سیاسی و اجرایی منطقه خلیج فارس را بدست گیرد و از طرفی با ایجاد نگرانی در سازمان های منطقه ای و قاره ای مانند اتحادیه اروپا و یا اتحادیه عرب به تضعیف ایران بپردازد.
سوالی که در این جا بوجود می آید آنست که هدف امریکااز تضعیف ایران چیست؟ مگر ایران یک کشور در حال توسعه (Under developing) با امکانات متوسط نیست که شرکای منطقه ای و جهانی در خوری ندارد؟ پس چه چیز آمریکا را وادار به مقابله با ایران می نمود؟ از طرفی آیا دلیل خاصی وجود دارد که امریکا را از مقابله مستقیم با ایران مانند آنچه که در مورد عراق اتفاق افتاد برحذر می دارد!؟
نوبت به نام اسلام
امروز بیداری موج می زند در تونس در مصر، لیبی، بحرین، عمان، یمن و الجزایر و این روزها هم عربستان، فردا هم حتما یک گوشه دیگر دنیا. مثل 32 سال پیش ایران که شد جمهوری اسلامی ایران؛ نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر.
جمهوری اسلامی ایرانی که الهام بخش همه این قیام های امروز است، آنقدر مبرهن که واشنگتن تایمز هم اعتراف می کند "اتفاقات اخیر ادامه همان راهی است که آیتالله خمینی آغاز کرد."
برخی معتقدند در کشورهایی که دیکتاتوری رسانه ای حاکم بوده ساماندهی یک انقلاب بدون رهبر واحد، فقط از طریق رسانه های نوین اینترنتی امکان پذیر است! اما این یک تحلیل غیر منصفانه است.
برداشت های اشتباهی و اغراق از نقش شبکه های اجتماعی، آدم را به یاد آن پدر ساده مصری می اندازد که اسم دخترش را گذاشت "فیس بوک"! چون اعتقاد داشت فیس بوک در ایجاد انقلاب به مردم مصر کمک زیادی کرده است.
اما انقلاب مصر از جمله "اسماء محفوظ" 26 ساله که نوشت: "ای مردم من می خواهم به میدان التحریر بروم" شروع نشد، از جمله "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" امام خمینی شروع شد.
انقلاب تونس هم از خود سوزی یک نفر شروع نشد؛ از سوختن تمام پروژه های اسلام هراسی و ایران هراسی شروع شد.
این فیس بوک نبود که به انقلاب مردم مصر شور داد. رهبر اخوان المسلمون می گوید: "پیام امام خامنه ای که در میدان التحریر پخش شد به مردم شور انقلابی داد. تحلیلگران غربی هم می دانند که انقلاب مردم مصر یک انقلاب توییتری نبود.
شاید بتوان گفت که انقلابی ها از این شبکه ها هم استفاده کردند، اما نسبت دادن این انقلاب ها به شبکه های اجتماعی کوچک نمودن این قیام هاست. وقتی شبکه های اجتماعی مسدود شدند مردم مصر از مولفه های اسلامی همچون نماز جمعه بهره بردند. وقتی قرار است انقلابی رخ دهد هیچ چیز جلودارش نخواهد بود چه فیس بوک باشد چه نباشد!
مرتضی آوینی می نویسد: "در آغاز دهه هشتاد میلادی واقعه بسیار شگفتآوری روی داد. در نقطهای از کره زمین مردم چیزی میخواستند که هرگز با عقل حاکم بر دنیای جدید جور در نمیآمد: "حکومت اسلامی". نمونهای هم که برای این حکومت سراغ داشتند به سیزده قرن پیش باز میگشت. مردم ایران این "پیام" را از کدام رادیو و تلویزیون، فیلم و یا تئاتری گرفته بودند؟ این پرسشی بود که غرب نمیتوانست به آن جواب گوید."
زمانی که اینترنت هنوز همان پروژه آرپانت در پنتاگون بود؛ موبایل نبود؛ حتی زوکربرگ هم به دنیا نیامده بود؛ اما انقلاب پیروز شد. بدون این رسانه های ساخته غرب. آن روزها صدای انقلاب مردم ما را فقط شاه نشنید، خیلی ها شنیدند. مثل انقلابی های امروز.
البته فیس بوک و توییتر می توانستند به انقلاب مردم مصر کمک کنند، اما چون امریکا نمی خواست، نه تنها کمک نکردند بلکه اینترنت را به طور کامل برای 5 روز قطع کردند! زمانی که این انقلاب بدون اینترنت هم پیش رفت، امریکا باور کرد واقعا "هیچ غلطی نمی تواند بکند". به همین خاطر اینترنت با شعار دموکراسی دوباره به راه افتاد!
سال گذشته که غرب رویای براندازی حکومت اسلامی در ایران را در سر داشت در کابوس هایش هم خاورمیانه جدیدی که رهبر ایران وعده اش را داده بود، نمی دید.
حالا هر چقدر هم مردگان جنبش سبز را کوک کنید و در خیابان ها رها کنید. ندا و سهرابتان را بکشید، از شهید صانع ژاله، خانم ژاله صانعی درست کنید. یا در اندیشکده هایتان "پروژه جنبش سبز 2 " را کلید بزنید و سنگسار ثریا بسازید تا چهره این انقلاب را مخدوش کنید، آخرش فقط همان کف های روی آب هستید. "للباطل جولة ثم یضمحل"، باطل را جولانی است و بعد مضمحل و نابود میشود. این حق است که جریان و بقا دارد. بعد از تونس و مصر، انقلاب های لیبی، بحرین، یمن و ... را ببینید و باور کنید دوران شما به پایان رسیده است. امروز نوبت به نام اسلام است.
منبع: بی تاب