هدیه های خطرناک !
به نقل از کامپیوترورلد، سرویس جدید "هدیه فیسبوک" که روز پنجشنبه راهاندازی شده، کاربران را به سوی افشای اطلاعات خصوصیشان مانند آدرس منزل، تاریخ تولد، سایز لباس، کفش و... سوق میدهد که بر اساس نظر کارشناسان امنیت خطرات زیادی را برای کاربر ایجاد میکند.
فیسبوک قبلا این سیستم را یک بار راهاندازی کرده بود که در آگوست 2010 متوقف شد. این امکان جدید میتواند نتیجه خرید برنامه تجارت الکترونیک "کارما" از سوی فیسبوک باشد و به فرستادن هدایای حقیقی برای دوستان تبدیل شود.
فیسبوک روز پنجشنبه اعلام کرده که کاربران میتوانند این هدایا را روی تایملاین یا به صورت خصوصی برای دوستانشان ارسال کنند.
راهاندازی این سرویس جدید برای سرمایهگذاران فیسبوک خبر فوقالعاده ای است چرا که جریان درآمدی جدیدی برای این کمپانی ایجاد میکند. همچنین طی زمانی طولانی به یک درآمد ثابت تبدیل میشود؛ اگرچه که برخی از کارشناسان امنیت نگران عدم رعایت حریم خصوصی کاربران هستند.
"بوگدان باتزائو"، تحلیلگر ارشد تهدیدات امنیتی کمپانی امنیتی "بیت دیفندر"، درباره این امکان جدید می گوید: «حجم اطلاعات خصوصی که بر روی شبکههای اجتماعی منتشر میشود از همه اقدامات پیشگیرانه در مسائل امنیتی تجاوز میکند. این اطلاعات جدیدی که ممکن است منتشر شود، خطرناک است.»
آدرس منزل به همراه اطلاعاتی نظیر تاریخ تعطیلات، عکسهای منزل و... هنگامیکه با هم روی پروفایل فیسبوک کاربران قرار بگیرند، کار را برای سارقان آسان میکنند. آنها میتوانند قربانیان خود را انتخاب و برنامههایشان را اجرا کنند.
به عنوان نمونه بر اساس گزارشی که در سال 2011 در انگلستان انجام شد، 4 مورد از هر 5 مورد سارقان دستگیرشده اعتقاد داشتند که دزدان هدفهای خود را از شبکههای اجتماعی انتخاب میکنند.
به علاوه آدرسهایی که از آنها سرقت شده است این واقعیت که کلاهبرداری از طریق ایمیل و شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد را باورپذیرتر میکند.
"آدام لوین"، رئیس هیئت مدیره و بنیانگذار بخش سرقت هویت پلیس آمریکا میگوید: «نمونههای زیادی شبیه ایمیلهایی با عنوان "تو یک هدیه از طرف دوستان فیسبوکیات دریافت کردهای، برای دیدن روی آن کلیک کن" فرستاده میشوند و کاربر با کلیک بر روی آن، اطلاعات هویتی خود را بدون اینکه آگاهی داشته باشد برای فرد مورد نظر می فرستد.»
وی بر این باور است که به خاطر این ویژگی فیسبوک، ممکن است کاربران زیادی تاریخ تولد خود را فاش کنند. البته این تاریخ تولد بیشتر برای تایید کردن پرسیده میشود، اما اطلاعات مهمی برای سارقان محسوب میشود و هر زمان که شما بخواهید این اطلاعات را کامل کنید، خودتان را در معرض خطر قرار دادهاید.
اما سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که چگونه ممکن است اطلاعات خودمان علیه خودمان استفاده شود؟ آیا ما حاضریم در شرایطی زندگی کنیم که شبکههای اجتماعی نام ما، تاریخچه روابط ما، تلفن، آدرس ایمیل، سایز کفش و مهمتر از همه محل زندگی ما را میدانند؟ قبل از عضویت خوب فکر کنیم ...
جاسوس همراهتان !
آمریکا از طریق گوشی های هوشمند به درون خانه های شما می آید .
بنابر تحقیقات انجام شده اکثر بدافزارهای موبایلی در قالب برنامههای کاربردی مخرب پنهان شده و اطلاعات حساس تلفن نظیر اس ام اس ها، اطلاعات دفترچه تلفن و ایمیلها را هدف قرار میدهند.
قسمی از نرمافزارهای آلوده جدید نیز دامنه بدافزارها را گستردهتر کرده و گوشیهای اندرویدی را به یک ابزار جاسوسی تبدیل میکنند. محققان مرکز جنگ نیروی دریایی و دانشگاه ایندیانا در تحقیقات جدید خود ضعفهای درونی سیستم عامل اندروید را بررسی کرده و بدافزاری را طراحی کرده اند که PlaceRaider نام دارد.
این بدافزار از طریق حسگرهای کارگذاشته شده درگوشی مانند سرعتسنج و جیپیاس، زمان حرکت قربانی را تشخیص داده و سپس دوربین تلفن همراه به طور مخفیانه از محیط داخلی زندگی قربانی عکسبرداری کرده و این اطلاعات حساس و محرمانه را به سرورهای C&C میفرستد.
اطلاعاتی که از این طریق به دست مهاجمین و هکرها میرسد به آنها این امکان را میدهد که یک مدل سهبعدی از محیط اطراف شخص قربانی را ترسیم کنند.
سارقان اطلاعات که از راه دور تلفن همراه قربانی را کنترل میکنند، میتوانند محیط خانه یا کار وی را به دقت مطالعه کرده و اطلاعات حساس نظیر اسناد مالی، عکسهای شخصی و نیز اطلاعات صفحه نمایش رایانه قربانی را سرقت کنند.
* شما رو نمی دونم ولی من که کسی رو نمی شناسم که به لو رفتن اطلاعاتش و فیلم برداری از محیط های خصوصی زندگیش بی تفاوت باشه ! بیشتر مراقب باشیم .
* اگه کسایی رو میشناسید که بالا بردن ورژن گوشی براشون مهمه و بدون آگاهی دنبال تکنولوژی میرن ، بهتره که یه خبری بهشون بدید ...
حجت الاسلام "علی بنیصدر"، کارشناس و محقق مذھبی در گفتوگویی اظھار داشت: «معمولا اغلب برنامهھای ماھوارهای برای عموم مردم جامعه قابل استفاده نیست. برخی برنامهھا و شبکهھای فارسی زبان به ترتیبی ھستند که مردم ما میتوانند از آنھا استفاده کنند.»
وی در ادامه افزود: «برنامهھایی که از شبکهھای فارسی زبان پخش میشود، اساسا ارزشی ندارند. این برنامهھا به ھیچ وجه بار معنایی نداشته و فاقد ھرگونه قصد و غرض علمی، فرھنگی، اجتماعی و حتی سیاسی ھستند و به طور کلی وقت گذاشتن برای آنھا قطعا تلف کردن عمر و زمان است.»
این کارشناس مذھبی در ادامه تاکید کرد: «این برنامهھای ھجو و بیخاصیت ماھوارهای معمولا اثرات بسیار مخربی داشته و بعضا برنامهھایی ھستند که فساد اخلاقی در آنھا به وضوح قابل مشاھده است. تاثیرات منفی ناشی از تماشای چنین برنامهھایی غیرقابل انکار بوده و این اثرات منفی خصوصا بر جوانان و نوجوانان بیشتر از سایر افراد و بزرگسالان خواھد بود.»
حجت الاسلام بنیصدر در ادامه با اشاره به این مطلب که دستهایی از برنامهھای فارسی زبان که از شبکهھای ماھوارهای پخش میشود، برنامهھای سیاسی است، تصریح کرد: «چنین برنامهھایی در مواجھه با نظام و انقلاب و ارزشھای سیاسی ماست و با توجه به اینکه سابقه آنھا برای ما روشن است، قطعا از جانب دشمنان ایران و نظام و دشمنان انقلاب تغذیه شده و بودجه آن در دولتھای غربی تصویب و تامین میشود.»
وی در در ادامه تاکید کرد: «چیزی که در این شبکهھا بسیار واضح و بارز است، دروغ و دروغ پردازی است، اما متاسفانه اخیرا شبکهھایی ایجاد شده که ھجمه دینی بر افراد وارد کرده و بر اعتقادات ما تاثیر گذارند. شبکهھایی که به زبان فارسی طراحی شده و تبلیغ مسیحیت میکنند و بودجهھای آنھا از طریق نظامھای استکباری تامین میشود.»
این کارشناس مذھبی در ادامه تاکید کرد: «ھدف چنین شبکهھایی تبلیغ ادیانی مثل بھائیت و به طور گسترده وھابیت است که ھدف آنھا عقاید مسلم شیعیان خواھد بود.»
بنیصدر افزود: «مسئلهای که در این برنامهھا بارز و واضح است، تخریب و سست کردن اعتقادات مسلمین و شیعیان است. قطعا تاثیرات منفی چنین برنامهھایی بر افرادی که اطلاعات مذھبی و دینی آنھا در سطح پایینی است، بیشتر خواھد بود.»
وی در پایان با اشاره به این نکته که متاسفانه عدهای از مردم از این برنامهھا استقبال میکنند، تاکید کرد: «به ھر ترتیب مسئولین باید تصمیمی قطعی در این مورد بگیرند و ھمچنین خانوادهھا نیز باید دقت داشته باشند و مراقب آفتھایی که در اطراف ما وجود دارد، باشند.»
منبع: برنا
تماشای تصاویر مستهجن مغز را خاموش می کند
تصاویر مستهجن، مغز را مختل میسازد و بخشیهایی از ذهن را که فرایند محرک دیداری را انجام میدهد، خاموش میکند.
برای مدت طولانی به نوجوانان هشدار داده میشد که خودارضائی، باعث نابینائی آنها میشود. اکنون به نظر میرسد بخشی از این گفته قدیمی واقعیت دارد.
تحقیقات جدید نشان میدهد که تماشای فیلمهای مستهجن، بخشی از مغز را که فرایندهای محرک دیداری را انجام میدهد، تعطیل میکند. البته این امر در زنان کمتر است .
در این تحقیق، با نشان دادن فیلمهای مستهجن، از قشر دیداری مغز 12 زن تصویربرداری شد. در این تحقیق، سه فیلم به نمایش گذاشته شد که در یکی از آنها به صورت تلویحی و در دو فیلم دیگر تصاویر عریان به نمایش درآمد.
نتایج تصویربرداری و مطالعات بر روی مغز نشان داد که با نمایش فیلم مستهجن و عریانتر، خون کمتری به قشر دیداری مغز ارسال میشود.
در شرائط عادی، زمانی که مردم فیلم عادی را تماشا میکنند و یا وظیفه دیداری دیگری انجام میدهند، خون زیادی به سمت قشر دیداری جریان پیدا میکند.
محققان معتقدند نتایج این تحقیق نشان میدهد که مغز هنگام تماشای فیلم برانگیختههای جنسی، در برابر سایر فرایندهای دیداری، تمرکز بیشتری دارد.
محققان نتایج این تحقیق را به تحقیقات قبلی ارتباط دادند که نشان میداد هنگامی که مغز در این شرایط قرار می گیرد ممکن است مضطرب و یا تحریک شود.
خودمونی ...
خدا وکیلی هر کسی رو که میبینی اهلشه بهش بگو دنبالشو ول کنه ؛ البته واسه بعضی ها عادت شده ، باور کن بهش هم بگی خودش دوبرابر تو دلیل برای بدی و مشکلات همچی کاری بهت میگه ولی بازم انجامش میده .
حالا اگه خواستی یه دلیل دیگه هم بهش بگی : نگاه کردن به این چیزا این قدر فکر رو مشغول خودش می کنه که از هزار و یک مورد مهم و قابل توجه باز می کنه .
انشاالله که همه به هر چیزی که علم داریم ، عمل هم بکنیم .
مو های وزوزی و چهره پریشان و به هم ریخته اش نشان می داد که حال خوبی ندارد و از حالت ها و رفتارش به خوبی مشخص بود که دروغ می گوید. او با تناقض گویی های خود تمام اظهارات زنی را که شاکی پرونده بود تکذیب کرد و با حیله و نیرنگ قصد داشت مسیر تحقیقات پرونده را منحرف کند. اما افسر تحقیق کلانتری نواب مشهد شواهد و ادله ای روی میز کارش گذاشت که متهم پرونده نتوانست در برابر آن چیزی بگوید و ناچار به بیان حقیقت شد.
به گزارش ایران : مرد 43 ساله در اعترافاتش به نقشه پلید خود برای رسیدن به امیال شیطانی اشاره کرد و گفت: چند سال قبل با زنی خیابانی ارتباط مخفیانه ای برقرار کردم و از طریق او در منجلاب فسادغوطه ور شدم.
متأسفانه این زن زمینه آشنایی و ارتباط من و یک زن دیگر را نیز فراهم کرد. همسرم که پس از مدت کوتاهی متوجه شده بود در چه لجنزاری فرو رفته ام طلاق گرفت و دو فرزندمان را نیز برای همیشه با خودش برد.
من در واقع به همین راحتی همسرم را از دست دادم و از روزی که برایم خبر آوردند او با پسر خاله اش ازدواج کرده است و زندگی خوبی دارد دیگر هیچ چیزی برایم اهمیت نداشت. احساس حقارت و خود کم بینی تمام وجودم را فرا گرفته بود و تنها مسئله ای که مایه حسرت و اندوهم شد این بود که چرا باید زندگی قشنگم را با دستان خودم نابود کنم و همسر با ارزشم را از دست بدهم.
این مرد افزود: من از دو سال قبل به جزایر جنوبی کشور سفر می کردم و با پولی که پس انداز داشتم کالا هایی را می خریدم و برای فروش به مشهد می آوردم. این کار درآمد چندانی نداشت و اصلاً اگر راستش را بخواهید به دردسرش نمی ارزید اما مرا سرگرم کرده بود چون با نقشه ای که در سر داشتم به زنان جوانی که برای خرید کالا می آمدند و اصطلاحاً به آنها چترباز می گویند آشنا می شدم و تعدادی را نیز با حیله و نیرنگ طعمه هوس های خودم قرار می دادم و پس از سوءاستفاده از آنها اخاذی نیز می کردم. اما بالاخره به دام افتادم و فکر می کنم آه همسرم دامنم را گرفت.
زنی در دام ...
اما زنی که از دام فریب این مرد نجات یافته به شرح ماجرا پرداخت و گفت: از حدود یک سال قبل برای آن که کمک خرج خانه باشم و بتوانم به شوهرم کمک کنم به پیشنهاد یکی از دوستان قدیمی تصمیم گرفتم کار کنم. من به جزایر جنوبی کشور می رفتم و کالا هایی را همراه خود می آوردم و در بین همسایه ها به فروش می رساندم.
در آخرین سفر به جزیره قشم، هنگام خرید کالا به طور اتفاقی با این مرد غریبه که فهمیده بود تنها هستم آشنا شدم. او کمک کرد تا کالا های مورد نظرم را با تخفیف بسیار خوبی خریداری کنم. من از او تشکر کردم اما وقت خداحافظی این مرد غریبه ادعا کرد به بیماری سرطان مبتلا است و تا چند ماه دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند. او می گفت برایش دعا کنم و با شنیدن این حرف خیلی دلم برایش سوخت.
زن 38 ساله افزود: « به مشهد بازگشتم و ماجرا را به شوهرم اطلاع دادم. همسرم نیز در تماس تلفنی با این فرد از او تشکر کرد. حدود دو هفته از این قضیه گذشت و درحالی که خودم را آماده می کردم دوباره به سفر کــــاری بروم سرو کله همان مردی که می گفت بیماری سرطان دارد پیدا شد. او در تماس تلفنی با شوهرم نشانی خانه ما را گرفت و گفت به مشهد آمده و سوغاتی بزرگی برای ما آورده است.
من و همسرم با رویی باز او را به خانه مان دعوت کردیم. مرد غریبه در این مهمانی حرف های عجیب و غریبی مطرح کرد و گفت چون وضعیت بیماری اش به مرحله خطرناکی رسیده است و ورثه ای ندارد تصمیم گرفته مبلغ 165میلیون تومان ارثیه خود را به من و شوهرم هدیه بدهد تا بعد از مرگ از آن استفاده کنیم. ما در برابر این پیشنهاد شوکه شده بودیم و شوهرم خیلی جدی پاسخ منفی خود را اعلام کرد.
اما او همچنان اصرار بر این کار داشت. آن شب مهمان غریبه پس از خوردن شام خانه ما را ترک کرد و رفت. ولی او امروز در تماس با تلفن همراهم گفت: نمی دانم چرا همسرتان پیشنهادم را قبول نمی کند اما اگر امکان دارد شما فعلاً به شوهرتان چیزی نگویید و بیایید حدود 50 میلیون تومان پولی را که همراه دارم تحویل بگیرید و آن را در اختیار پسر جوان تان بگذارید تا کار و کاسبی راه بیندازد و نصف درآمدش را نیز برایم خیرات بدهد. با این پیشنهاد وسوسه شدم و بالاخره شوهرم را راضی کردم تا این پول را تحویل بگیریم و به این ترتیب بود که همراه همسرم در سر قرار حاضر شدیم.
شوهرم که خجالت می کشید با مرد غریبه روبه رو شود جلوی ساختمانی که او داخل آن بود منتظر ماند و من وارد خانه شدم. مرد حقه باز با چرب زبانی مرا به داخل اتاق دعوت کرد و در این لحظه از نگاه شیطانی اش فهمیدم نقشه کثیفی در سر دارد. او در های خانه را قفل کرده بود و با تهدید و توسل به زور قصد آزار و اذیتم داشت و حتی می گفت اگر طلا هایت را ندهی همین الان به شوهرت زنگ می زنم و به او می گویم که تو درخانه ام هستی و....
ولی مرد غریبه غافل از آن بود که همسرم جلوی خانه منتظرم است. من خودم خیلی سریع به تلفن همراه شوهرم زنگ زدم و از او درخواست کمک کردم. همسرم نیز فورا با نیروی انتظامی تماس گرفت و با حضور همسرم و نیروهای پلیس از این حادثه جان سالم به در بردم » .
هشدار :
* هرگز به گفته های سطحی یک غریبه اعتماد نکنیم و نگذاریم رابطه ما با یک فرد ناشناخته ، و بدون آگاهی کامل طولانی گردد .
* هرگز افراد ناشناس را به حریم شخصی خانه خود راه ندهیم ، هر چند ظاهر و رفتار فرد قابل اعتماد باشد ؛ زیرا کسی که فکر سوء استفاده دارد خود را طوری جلوه می دهد که طرف مقابل به او اعتماد و اطمینان کند .
* در برابر این چنین پیشنهاد های غیر معمول و غیر منطقی بر اساس عقل و با فکر برخورد کنیم ؛ چرا که در این موقعیت ها انسان به شدت وسوسه می شود و ممکن است تصمیم گیری ما احساسی و بر خلاف عقل باشد .
حجاب و آزادی
عده ای می گویند حجاب باعث سلب آزادی زن می شود .
امّا ...
حد آزادی کجاست ؟ آیا مرد ها آزادند از جاذبه های جنسی و زیبایی های هر زنی استفاده کنند ؟
دو تعریف از آزادی می تواند وجود داشته باشد :
1. آزادی مطلق و بدون هیچ قید و بند ( که اصولا امکان پذیر نیست . زیرا آزادی مطلق باعث سلب آزادی دیگران می شود ).
2. آزادی محدود به قیود خاص
بنظر شما معیار محدود و قانونمند کردن آزادی را چه کسی باید تعیین کند ؟ خداوند حکیم یا عقل محدود انسان ؟
اگر منظور از آزادی ، هرزگی و اجازه سوء استفاده از جاذبه های زن است ،اسلام حتما این آزادی را محدود میکند .
ولی اگر منظور از آزادی ، حریت و آزادگی و تعالی روح بشر است، حجاب، خود منادی این آزادی است.
رعایت حجاب هم مانند بسیاری از فضایل دیگر با محدودیت های فردی همراه است ولی برای حضور اجتماعی افراد، نه تنها محدودیت ایجاد نمی کند بلکه باعث ایجاد امنیت روانی می شود .
خودمونی . . .
- تا منظور از آزادی چی باشه؟
- اگه حجاب مانع آزادیه، چرا جدیدا بعضی کشور های جهان خودشون رو محدود کردن و مدارس، بیمارستان، واگن قطار و ... ویژه بانوان درست کرده و زنان از آن خیلی استقبال کرده اند؟
- یکی از رفقا می گفت :آره، حجاب محدودیته، ولی برای چشمان هرزه ای که میخواد زن را مثل یک کالای جنسی معرفی کند .
- پروفسور رابرت اچ بورک : آزادی است که زنان امروز را می ترساند ... هر گونه آزادی که فاقد چارچوب خاصی باشد غالبا مخرب و بنیاد برافکن است .
صدف مروارید
حجاب و پیشرفت زن
عده ای می گویند حجاب مانع پیشرفت زن است .
امّا ...
میزان چشمگیر موفقیت زنان محجبه در جهان و ایران ، عکس این ادعا را اثبات می کند .
اسلام با حضور زن در جامعه مخالف نیست و اصولا حجاب برای حضور اجتماعی زن است . بنای اسلام در رتتتوابط اجتماعی به حد اقل رساندن استهلاک هاست . حجاب با ایجاد مرزبندی منطقی بین زن و مرد ، آرامش و تمرکز ایجاد کرده و باعث افزایش فعالیت های مفید می شود .
خودمونی ...
- تا پیشرفت رو چی بدونی !!
- خدا وکیلی کدوم زن محجبه رو دیدی که به خاطر حجابش نتونسته پیشرفت کنه ؟
- به خاطر همینه که نه خانم دکتر چادری داریم ، نه خانم مهندس چادری و نه ... ؟؟!!!
- حالا اگه یه پوشش دیگه مد بشه ، هر چقدر هم که دست و پا گیر باشه با جون و دل قبول می کنن ها ...
- البته همه مون خوب می دونیم که اینا فقط بهونست و اصولا موفقیت و پیشرفت زنان به تلاششون بستگی داره ؛ وگرنه حجاب نه تنها مانع نیست ، بلکه طبق تحقیقات علمی عامل آرامش هم هست ...
همه با هم ...
حضرت آیت الله خامنه ای حساسیت انتخابات روز جمعه را بیشتر از انتخابات دوره های قبل ارزیابی و تأکید کردند: «حساسیت این دوره از انتخابات به این علت است که جبهه استکبار همه تیرهای خود را بر ضد ملت ایران، خرج کرده و به تیرهای آخر رسیده است، بنابراین مردم باید بایستند و عزم و اراده خود را به رخ دشمن بکشند تا جبهه استکبار بداند که در مقابل این ملت نمی تواند مقاومت کند.
آمریکا، غرب و صهیونیسم می خواهند مردم ایران را از حرکت در راهی که منجر به بیداری عمومی دنیای اسلام شده و به صورت یک الگو درآمده است، باز دارند و به ملت های دیگر بگویند، ملت پیشرو ایران دلسرد شده و این الگو شکست خورده است.
اما عجیب است که بعد از گذشت بیش از 30 سال و حتی افزایش فشارهای سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی و امنیتی، ملت ایران، شاداب تر، زنده تر، با استقامت تر و مصمم تر از هر زمان دیگری است.»
ایشان خاطر نشان کردند: «راهپیمایی 22 بهمن امسال و حرکت عظیم مردم در پشتیبانی از نظام اسلامی، یک سیلی به صورت استکبار بود زیرا دشمنان ملت ایران آرزو دارند، گروهک هایی را به خیابان بیاورند تا بر ضد نظام اسلامی شعار دهند.»
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تظاهرات مردم اروپا بر ضد دولت های خود افزودند: «خوابی که دشمن برای ملت ایران دیده بود، اکنون برای خودشان تعبیر شده و این پیروزی ملت ایران است.»
ملت ایران، با وجود همه فشارها و حتی به شهادت رساندن دانشمندان جوان کشور، اجازه نداده است توطئه های جبهه استکبار به نتیجه برسد.
امروز ملت ایران در همه ابعاد، با یک نگاه راهبردی، در حال حرکت رو به جلو است و از هر زمان دیگری نیز مصمم تر و سرحال تر است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به شادابی و نشاط نسل جوان کنونی افزودند: «شهدا، که عموماً از نسل جوان بودند، اکنون به یک الگوی با عظمت برای جوانان و آحاد مردم تبدیل شده اند.»
حضرت آیت الله خامنه ای با ذکر نمونه هایی از جوانان الگو در تاریخ اسلام به ویژه حضرت امام حسن عسگری علیه السلام و حضرت امام جواد علیه السلام، خاطرنشان کردند: «شهدا به عنوان الگوی نسل جوان و آحاد مردم، ناظر به سرنوشت و اعمال ملت ایران هستند و هر اقدام و حضوری که موجب حرکت پرشتاب تر در مسیر رو به جلو کشور شود، قطعاً موجب خرسندی روح امام بزرگوار و روح شهدا خواهد شد.»
به لطف و یاری خداوند بزرگ و کمک ها و هدایت حضرت ولی عصر (عج) و رهبری و تدبیر امام خامنه ای ، این بار هم مانند گذشته اقتدار و انسجام جمهوری اسلامی ایران را به جهان و استکبار جهانی نشان خواهیم داد .
انشاء الله ...
شاید کم نباشد سایت هایی که غیر اخلاقیات را رواج می دند در کنار اینها سایت هایی هم هستند که دین هایی با مضامین پرستش دنیا و غیر خدا را با ضرافت به ذهن آدم ها تزریق می کنند. این روزها فرقه شیطان پرستی در کنار باقی فرقه های فراماسونری رنگ دانه های قرمز را پخش می کند تا توجه مخاطبان رنگ پرست را به خود جلب کند.
مثلا فرقه انحرافی "عرفان کیهانی" فعالیت خود را از نیمه دهه 1380 پایهگذاری کرده است و عوامل اصلی این فرقه در قالب دورههای آموزشی فعالیت خود را آغاز کردند. سپس با تربیت افرادی به عنوان مستر به صورت شبههرمی در شهرهای مختلف فعالیت خود را گسترش داده به سرمایه کلانی نیز دست یافتند. فرقه انحرافی "عرفان کیهانی" فعالیت خود را از نیمه دهه 1380 پایهگذاری کرده است و عوامل اصلی این فرقه در قالب دورههای آموزشی فعالیت خود را آغاز کردند. سپس با تربیت افرادی به عنوان مستر به صورت شبههرمی در شهرهای مختلف فعالیت خود را گسترش داده به سرمایه کلانی نیز دست یافتند.
مبنای تضاد دیالکتیکی از اصلیترین مبانی این دیدگاه بوده و هر آنچه وجود دارد قطعاً درون خود ضد خود را نیز پرورش داده و با کمک شناسایی ضد یک چیز میتوان اصل آن را شناسایی کرد. بر همین مبنا شعور و ضد شعور، ماده و ضد ماده، آگاهی و ضد آگاهی، عرفان و ضد عرفان و . . . اینگونه شناخته میشود.
اکنون بیش از 70 فرقه شیطانپرستی در کشور فعال هستند. شیطان پرستی اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و بزودی به انتقال ایدئولوژی نیز خواهد پرداخت. شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می دانند و اگر کسی می خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوریکه معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می گذرد!
مظاهری سیف، جامعه شناس در این باره می گوید: ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است. وی همچنین تاکید می کند: باید برای مقابله با این فرقه ها، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود.
از سوی دیگر، در هیاهوی کم توجهی دولتمردان و مسئولان به مسائل فرهنگی و اعتقادی جوانان کشور، جریانهای متعارض این فرصت را غنیمت شمرده و با اتصال به سرشاخههای فرامرزی و در پایان آسودگی خاطر به نشر و ترویج آموزههای ضد دینی خود میپردازند.
من رفتنی ام !
آمد پیش من ، حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق می کند .
گفت : یک سوال دارم که خیلی جوابش برایم مهم است .
گفتم : چشم ، اگر جوابش را بدانم خوشحال می شوم بتوانم کمکتان کنم .
گفت : من رفتنی ام !
گفتم : یعنی چی ؟
گفت : دارم می میرم .
گفتم : دکتر دیگری ، خارج از کشور ؟
گفت : نه ؛ همه اتفاق نظر دارند ، گفته اند خارج هم کاری نمی شود کرد .
گفتم : خدا کریم است ، انشاءالله که بهت سلامتی می دهد .
با تعجب نگاه کرد و گفت : اگه من بمیرم خدا کریم نیست ؟
فهمیدم آدم فهمیده ای است و نمی شود گولش زد . گفتم : راست می گویی ، حالا سوالت چیست ؟
گفت : من وقتی فهمیدم دارم می میرم خیلی ناراحت شدم ، از خونه بیرون نمی آمدم . کارم شده بود تو اتاق ماندن و غصه خوردن !
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم ؟ خلاصه یه روز صبح زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم . اما با مردم فرق داشتم ، چون من قرار بود بروم و این حال مرا انگار کسی نداشت . خیلی مهربان شدم ، دیگر رفتار های غلط مردم خیلی اذیتم نمی کرد . با خود می گفتم بگذار دلشان خوش باشد ؛ آخر من رفتنی ام و آنها انگار نه ! سرتان را درد نمی آورم . من کار می کردم اما حرصی نداشتم . بین مردم بودم اما بهشان ظلم نمی کردم و دوستشان داشتم . تا آنجا که ممکن بود به همه کمک می کردم . ماشین عروس که می دیدم از ته دل شاد می شدم و دعا میکردم . فقیری که می دیدم از ته دل غصه می خوردم و بدون اینکه حساب و کتاب کنم کمک می کردم . مثل پیر مرد ها برای همه جوان ها آرزوی خوشبختی می کردم .
الغرض این که این ماجرا مرا آدم خوبی کرد و پیش همه محبوب شدم .
حالا سوالم این است که من به خاطر مرگ خوب شدم و ایا خدا ای خوب شدن را قبول می کند ؟
گفتم : بله ، آن طور که من یاد گرفته ام و به نظرم می رسد ، آدم ها تا دم رفتن ، خوب شدنشان برای خدا عزیز است .
آرام آرام خدا حافظی و تشکر کرد . داشت می رفت که گفتم : راستی نگفتی که چقدر وقت داری ؟
گفت : معلوم نیست ، بین یک روز تا چند هزار روز !!!
یک چرتکه انداختم دیدم من هم تقریبا همین قدر وقت دارم . با تعجب گفتم : مگر بیماری ات چیست ؟
گفت : بیمار نیستم !
هم کفرمی شده بودم و هم از تعجب شاخم داشت در می آمد . گفتم : پس چی ؟
گفت : فهمیدم مردنی ام ، رفتم از دکتر پرسیدم می توانمید کاری کنید که نروم ؟ گفتند نه ! گفتم خارج چی ؟ و باز گفتند نه ! خلاصه رفیق ما که رفتنی هستیم ، کی اش فرقی دارد مگر ؟ باز خندید و رفت و دل مرا با خودش برد .